بگو خب!

بعد از دو ساعت و چهل دقیقه فک‌زنیِ بی‌خود در جلسه‌ای که حضور وی در آن نه لازم بود و نه مفید و هیچ ارتباطی بین دستور جلسه و مسئولیتی که ایشان اشغالش کرده‌اند نبود، و بافتن هزار جور آسمان و ریسمان بی‌ربط و باربط به هم، وقتی بی‌آنکه نتیجه‌ای از گردِ هم آئیِ سه ساعته و حضور ایشان در آن جمع حاصل شده باشد، در آمد که؛
هم‌کارانِ محترم مستحضرند که جشنواره‌ی نقاشی‌های دیواری در شهر از دی‌روز شروع شده است!
گفتیم: خب!
گفت: خب نداره! گفتم که در جریان باشید.
گفتم: که چه شود؟ کاری کمکی از ما ساخته است؟
گفت: نه! قرار نیست کاری کنید. کمکی هم ازتان ساخته نیست. فقط چون دیدم کسی چیزی نمی‌گوید، به جهت خالی نبودن عریضه عرض کردم که؛ در جریانش باشید و کاری به کارشان نداشته باشید!

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.