الهی
تو آنی که دانی
حسابِ تک تکِ برگهای فرو ریخته از تنِ درختان بید و چنار و افرا و بلوط را به آنی
و به وزشِ بادی توانی تنِ درختان بلرزانی
و زمین را با برگ برگِ خزان فرش سازی.
جنانکه فرمائی:
و ما تسقط من ورقهٍ الا یعلما + ( و هیچ برگی فرو نیفتد الا به اینکه او به آن آگاه است )
الهی
به مثالِ باد پائیزی
که برگِ درختان سبز را به زردی کشاندی و از تنِ درختانِ کهنه سال به در آوردی
خزانِ غفلت از تنمان بِکن و به در آر و این کهن جامهی از کالبدمان بیرون کُن… .
برحمتک یا الراحمین!