خواندنِ خریده‌ها

و برداشت من از نمایش‌گاهِ پر از حاشیه و شلوغیِ بیست و هفتمِ کتاب هم‌این بس که؛
کتاب را یکی بخر؛ تمیز بخر؛ به جا بخر! و جوری بخر که توانِ فرصت گذاشتنِ برای خواندنش داشته باشی…
نه مثل بعضی‌ها که حمالان ارابه‌دارِ پلاس حوالی شبستانِ عمومی، از فرط سنگینی و حجیمی، بار کتابشان را تا باجه پست نتوانند کشید و رنگ از روی ترازوی باجه‌ی سیار پست از دهشتِ سنگینی بار کتاب‌های خریده شده بتوسط یک نفر، بپرد.
الغرض، مرضِ کتاب‌خری، چربیده به داروی کتاب‌خوانی و مردمان، بیش‌تر خریدارند تا خواننده و ام‌سال آموختم که هر کدام ما، هر یک در این سال‌های کتاب‌دوستی، کتاب به قدر قاعده و کفایت و ای‌بسا بیش‌تر از حد لازم و مکفی خریده‌ایم و کاش کمی همت صرف خواندنِ خریده‌هامان کنیم. هم‌این!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.