خط خون

یا ذبیح الله؛
تو اسماعیل گزیده ی زمانه ای
و رویای به حقیقت پیوسته ابراهیم.
کربلا میقات توست و محرم میعاد عشق؛ تو نخستین کس که ایام حج را به چهل روز کشاندی «واتممناها بعشر»
آه که در حسرت فهم این نکته خواهم سوخت که حج نیمه تمام را در استلام حجر وانهادی و با بوسه بر خنجر تمام کردی…
مرگ تو مبدا تاریخ عشق؛
آغاز رنگ سرخ؛
معیار زندگی است.
خط با خون تو آغاز می شود.
از آن زمان که تو ایستادی دین راه افتاد و چون فرو افتادی حق برخاست.
تو شکستی و راستی درست شد و از روانه خون تو بنیان ستم سست شد…
استاد علی موسوی گرمارودی