انتخابات دور دهم مجلس شورای اسلامی در حالی قرار بود در ۷ اسفند ۹۴ برگزار شود که همزمان دو نفر از دوستانم داوطلب نمایندگی بودند. که یکیشان سابقهی داوطلبی در دورههای قبلی را داشت و یادم هست، یکسال مانده به انتخابات در خلال حرفهای خودمانیای که بینمان بود و هنوز هم هست، بهش گفتم که …
انتخابات بعدی در خرداد ۹۲ برگزار شد و باز دو صندوق داشت. یکی برای معلوم کردن رئیس جمهورِ بعدِ احمدینژاد و دیگری برای مسند نشینان شوراهای اسلامی شهر و روستا در دوره چهارمش. سومین دورهی انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا همزمان با انتخابات مجلس خبرگان در سال ۸۵ برگزار شده بود و علیالقاعده باید …
انتخابات سال ۹۰ در حالی برای تعیین مستأجران چهارسالهی ۲۹۰ صندلی سبزِ ساختمان هرمی شکل خیابان بهارستان تهران در ۱۲ اسفند برگزار شد، که من مسئول ناحیه ۲ شهرداری خوی بودم. چهار سال از استخدامم در شهرداری و دو سال از روزیکه شهردار حکم کرد بروم ناحیه دو را تحویل بگیرم میگذشت. کار نواحی در …
نوشتن این یادداشت سخت و تقریبا غیرممکن بود. یا حداقل، برای نوشتنش باید چند سال دیگر صبر میکردم اما چون دارم سلسله مینویسم یاد داشتهای انتخاباتی را، حیفم آمد از رج خارج شوم و قصه ۸۶ و شرح آن سوز جگرش را بگذارم برای وقتی دِگر. پس باید برایش مقدمه بنویسم. و مینویسم؛ در تاریخنگاری …
انتخابات بعدی، دور هشتم ریاست جمهوری بود که خاتمی بیرقیبی جدی، با احمد توکلی از جناح مقابل که پایگاه مردمیای نداشت به همراه یکی دو کاندیدای دیگر (علی شمخانی و عبدالله جاسبی) که از قضا همفکران و همحزبیهای خاتمی بودند و برای خالی نماندن عریضه بود که آمده بودند وسط گود، رقابت کرد. در بهار …
آن سال، سنم به شرکت در انتخابات نمیرسید. اما هیجانِ سیاست آنقدر بود که حتا منِ نوجوانِ هنوز هیچی ندان را –که هنوز هم هیچ نمیدانم!- گرفته بود. نامزدها، ۴ نفر بیشتر نبودند؛ ریشهری، زوارهای، ناطق نوری و سیدمحمد خاتمی. سال ۷۶ و انتخابات معروف دوم خرداد بود و روزنامه همشهری که آنزمان ده تومان …
صبح که با عمو رفته بودیم مسجدالحرام برای نماز صبح، اولین نوبت در این سفر بود که فراغت حاصل شد و توانستم نماز صبح را در بیت الاهی باشم و داشتیم توی راه در این باره حرف میزدیم که هر یکان یکانِ حاجیهائی که از شرق و غرب عالم جمع شدهاند اینجا دور خانهی خدا، …
سربند اینکه در طول تاریخ آبمان با همسایهی عرب آبهای جنوبی خلیج فارس به یک جوی نمیرفته و هر از گاهی روابط تیرهمان تارتر از حد مجاز شده و همسایهی جنوبی که سرزمینهای مقدس را در احاطه دارد، از حضور و ورود حاجیان ایرانی به حج جلوگیری کرده و آن تیرگی روابط و این هر …
درس خواندن در دانشگاه یک زمانی یک انتخاب بود. بعضیها که استعداد و توان مالی لازم را داشتند انتخابش میکردند و طبق علاقه و گرایششان میرفتند پی رشتهای که دوستش داشتند و تحصیل تکمیلی میکردند و بعضی که استعداد و توان مالی تحصیل در دانشگاه را نداشتند، میرفتند سراغ انتخابهای بعدی و آسمان به زمین …
حج، پدیدهایست شیرین و سخت. شیرین از باب اینکه هر سویش را که نگاه کنی خدا را خواهی دید و خواهی یافت و سخت از این رو که سفر دارد و مشقت دارد و تغییر آب و هوا دارد و دوری طولانی مدت از شهر و فرهنگ و خانواده دارد و در محلی اتفاق میافتد …