از روزیکه آمدهام سازمان، برنامهام این است که یکی دو ساعتِ اولِ وقت اداری را در سالن پذیرش باشم. عمدهی مراجعات و آمد و شدها هم که مال کسانیست که داغ عزیزی دیدهاند و با آن حال آمدهاند برای تکمیل فرمها و انجام کارهای اداری و پرداخت هزینهها، تا همان ۱۰، ۱۱ صبح تمام میشوند …
برای گرفتن تصمیم در موضوعی، هم باید از تجربههای قبلی و راهی که طی شده تا رسیدهایم به اینجا، هم باید استفاده کرد و هم باید استفاده نکرد! باید از تجربهها استفاده کرد چون تجربه را تجربه کردن و آزموده را آزمودن خطاست. و باید استفاده نکرد، چون اگر تجربه، محصول قابل دفاعی داشت، کار …
زیارت اربعین سال ۹۵، سفر خاصی بود. خارج از موضوع است اگر بخواهم از لطف ویژه امام شهید که آنسال ما را به آن نواخت و جای خوب و غذای مطلوب و حمام آب گرمِ بدون صف و نوبت قسمتمان کرد و اهلش میدانند اینها که شمردم در محشر کبرای اربعین چه ویژگیهائی محسوب میشوند …
برغم اینکه دربان و نگهبان و منشی و دفتر و دستک ندارم و هر کسی در هر مقیاس و مقام و رده و عرض و طولی میتواند سرش را بیاندازد پائین و یکراست بیاید تو و حرفش را بزند و هیچ حائل و حاجب و ممنوعیتی برای ورود برای هیچ کسی نیست و برغم اینکه …
این یادداشت را مینویسم بخاطر حسرتی که از تعطیلی حج ۹۹ دارم. داغی که با هیچ آبی سرد نمیشود و هر هزار جهد که بکردم که مگر شمار حجاج امسال باشم، افاقه نکرد که نکرد و مینویسمش به شکرانهی اتفاقی مبارکی که در حج ۹۸ افتاد و الاهی که مکرر تکرار شود. همیشه و هربار …
علتش ابتلا به فقر بود یا اعتیاد، یا ورشکستگی قبل از اعتیاد؛ نمیدانم. همین را میدانم که او در ۲۰ سال گذشته، یک روز خوش نداشت و یک چکه آب خوش از گلویش پائین نرفت و روزش چنان شب تار شده بود که توان رتق و فتق یومیه خود را نداشت و دست آخر، در …
آن روزهای اولی که کرونا آمد، کسی از اهالی سیاست گفت که این بیماری، نظم نوینی به جهان خواهد داد و دنیا را به بعد و قبلِ خودش تقسیم خواهد کرد. خیلیهامان این حرف را شنیدیم و نشنیدیم. یعنی متوجهِ عمق اتفاقی که در حال وقوع بود نبودیم و خیلیهامان هنوز که هنوزست متوجهش نیستیم. …
دارم به میانسالی پهلو میزنم و با اینهمه، هنوز بعضی مناسبات و رفتارها را نمیفهمم. کدام رفتار و مناسبات؟ عرض میکنم؛ عصری زنگ زدند از بیمارستانِ محل بستری بیماران کرونائی که «احمد پسر محمود به نام خانوادگی رحیمفر متولد ۱۳۱۴ در اثر ابتلا به کرونا، ریق رحمت را سر کشیده است و ماشین جنازهبَر بفرستید …
اصلش این است که تا محک تجربه به میان نیامده باشد، عیار آدمها و جریانها و دستهها معلوم نمیشود. خاصه برای مردمی مثل ما که معمولا دچار پیشداوری و زدن همه با یک چوب و تعمیم دادنها و از جزء به کل رسیدنها هستیم بیآنکه علمِ نتیجه گرفتن و تعمیم دادن را بلد باشیم… . …
رفیق همکاری داشتم که تا مدتها، باهم برمیگشتیم از محل کار. صمیمی بودیم. حرفمان با هم میخواند و فصل مشترک زیاد داشتیم باهم. حتا در سالهای دور، هم مدرسه هم بودیم و رفاقتمان برمیگردد به سالهای دبیرستان در دهه ۷۰٫ ساعت اداری که تمام میشد، سوار ماشین من، میآمدیم تا سر کوچهشان و وقتی میرسیدیم …