وقتی پارسال قرار شد دوباره حج بروم، فکری شدم که یادداشتهایم را منظمتر و به قاعدهتر بنویسم و باید برای این نظم خودخواسته، اهرم فشاری تعریف میکردم که مدام بالای سرم باشد تا در ساعت خاصی از روز، تعداد خاصی از کلمات را کنار هم چیده و آماده و حاضر، بفرستم برای جائی برای انتشار …
و اما انتخابات اخیر که اگر بلائی دامنِ سیاستِ مُلک را نگیرد و رئیس فعلیِ جمهور جر نزند مثل دوباری که خودش گفت «جر زده پیش رهبر» و گفته «من دیگر بازی نیستم!»، آخرین انتخابات قرن اخیر بود و کاش کسی این صد و خوردهای سال انتخابات در ایران را که از فردای امضای فرمان …
سال ۸۵ موعد انتخابات مجلس خبرگان رهبری بود. دولت نوپای نهم، در امتداد حذف و تعدیل بسیاری از روندهای غیرضروری که دست و پاگیرِ سیستم دولتی و حکومتی بودند، به این نتیجه رسید که کمکم انتخاباتها را تجمیع کند. یعنی با پس و پیش کردن موعد انتخاباتها، کاری کند که در یک روزِ رأیگیری، دو …
جلسات اول هر مقطعی از تحصیل به آشنائی محصلان و معلمان از همدیگر میگذرد و این، در مقطع دکتری که محصل سن و سالی ازش گذشته و زندگیش خط و ربط و مسیر و مجرا پیدا کرده، بیشتر و پررنگتر است. جلسه اولی که نشستیم در کلاس تاریخ عثمانی، دکترِ مدرسِ درس، یکان یکانِ ما …
“یک محسن عزیز” را همان روزهای اولی که به زیور چاپ آراسته شد، زیارت کردم. بواسطه لطف نویسنده چیره دستش، خواهر بزرگوارم خانم غفارحدادی که یک نسخهاش را داغِ داغ و نو به نو و از چاپخانه درآمده و نیامده، نوشته و مُهر کرده، برایم فرستاد. که قصه زندگی شهیدی بود که قبلتر اسمش را …
رسم است شب یلدا را کنار شبچره خوردن و لمباندن حلوا و پشمک و هندوانه، به نقل قصه و خواندن حافظ بگذرانند و اگر ذوقی بود و حالی، خوش بُود گر محک تاپماچا (چیستان) آید به میان و قدیمتر در آذربایجان ما رسم بود دیوان “فضولی” شاعرِ غزلسرا هم میآمد به میان و مردم آن …
علم فیزیک میگوید«اگر شیئی از محلی شروع به حرکت کند و بعد از طی مسافت و زمانی، به محل اولیهی خود برگردد، مجموع کار انجام شده برابر (صفر) خواهد بود!». این را علم فیزیک و محاسباتش میگویند که همهی حساب و کتابهایش دور دایرهی ماده است و داخل قواعدِ دنیا. به فیزیک اگر بود، وقتی …
نگاه اصلاح طلبان به فرهنگ را هیچوقت نپسندیدهام و هیچوقت دنیا را از عینک آنها ندیدهام ولی این دلیل نمیشود که حرفشان را نخوانم و نوشتههایشان را ورق نزنم. خاصه اینکه نوشته، مربوط به سفری باشد به کشوری که سالهاست در آرزوی دیدن آنم؛ مراکش! غربیترین کشور آفریقائی در ساحل اقیانوس اطلس که جبلالطارق و …
هر سفر حجی که پیش میآید، دوره میافتم به دوره کردن کتابهائی که دارم و دوره میافتم به خریدن و انباشتن کتابهائی که ندارم و به حج مرتبطند. سالها پیش وقتی هنوز همشهری داستان را دوستان دورهی فعلی شواری شهر تهران، به پول نفروخته بودند و هنوز سردبیرش نفیسه مرشدزادهی کار بلد بود، در شمارهای …
حکایت بلائی که سر همسایگان فریب خوردهی شرقی میآید را تا آنجا که جسم بیجانشان از دل کوه و کمر به سردخانه سازمان منتقل میشود را گفتیم و از اینجا به بعد، داستان دو شقه میشود. یک شقهاش آنها که اوراق هویتی ندارند و قابل شناسائی نیستند که برابر قانون باید منتقل شوند به مرکز …
