بایگانی برچسب: حج

معاینات (یک)

این‌ها را که می‌نویسم برای آن است که اگر روزی روزگاری همت کنم و یادداشت‌های سفرهای حج را سر و سامان‌شان دهم و جمع‌شان کنم یک‌جا –مثلا برای چاپ- حکایت حج کردن در دهه نود خورشیدی کامل باشد و کسی اگر از اول تا آخرش را خواند دستش بیاید حج در دهه‌ی دوم قرن ۲۱ام …

اندک اندک جمع مستان می‌رسند

شیخ علی، آخوندی است پیرسال و بازنشسته‌ی جهاد و اصرار دارد روی فرم ثبت نام، بعد از واژه جهاد بنویسد سازندگی؛ جهاد سازندگی. عمری گذرانیده و موئی سپید کرده و در ایام حج ۹۶ بود که باهاش رفیق شدیم. از یکی از شهرستان‌های اطراف آمده بود خوی که فیش حج به دست، اسم بنویسد و …

برکات

نمی‌دانم یادداشت امروزم بیش‌تر به هیئت و رفاقت هیئتی مربوط است یا برکات حج خانه خدا. قبل‌تر، در شرح ماجراهای شیرین حج ۹۶ گفته بودم که زائری داشتیم به اسم فاطمه خانم. اولین زائری که اسم نوشت و سر لیست کاروان ۸۵ نفره‌مان بود. پیرزنی که تک و تنها ثبت نام کرده بود بیاید حج …

حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

هر سال، روز بعدِ عید قربان می‌نشینم به اصلاح اسامی دفترچه‌ی تلفنم. اولِ اسم آن‌ها که در حج آن سال بوده‌اند را «مِن ذَکَرٍ وَ أُنثَىٰ» یک حاجی می‌نویسم؛ علی یوسفی مثلا می‌شود حاج علی یوسفی سیدقاسم می‌شود حاج سیدقاسم و به همین منوال تا آخر. حاجی را برای عمره رفته‌ها ننوشته‌ام و نمی‌نویسم و …

یارِ نادیده سیر…

ترک‌ها ضرب‌المثلی دارند که می‌گوید: از کسی که نخورده بگیر و بده به سیر نشده. (آژ دان آل، وئر تامارزیا) حکایت من است و این روزها. که روزهای حج‌اند و من دلم بی‌تاب کعبه و صفا و زمزم و منا و مشعر و عرفات. که امسال توفیق رفیق نبود بروم و کاش سال دیگر باشد. …

هلال

اختلاف در مسائل نظری یکی از بدیهیات است. از اول تاریخ بشر که آدمی با پدیده‌های طبیعی مواجه شده، موضوع را با عینک خودش و از جائی که خودش ایستاده و با فهم و شعوری که دارد دیده و نظر داده و بر آن پای فشرده است. به مرور با پیش‌رفت علم و اختراع اسباب …

هم افزائی

و خداوند حج را ساخت که مردمان در ایامی معلوم از هر سال، از هر سو و از هر نژاد و قبیله و فرهنگ، حول یک نقطه‌ی واحد، گرد هم آیند و دور یک قبله بچرخند و هم را ببینند و از حال هم خبر شوند و آخرین فهم و درک و علم را در …

سن و سال

مرحوم جلال آل‌احمد که خلد برین و برزخ بهشتی برایش مسکن و مأوا باشد در قصه‌ای که بنام زیارت نوشت و نشر داد، دم به دقیقه از زبان آن زائر عوامِ پیرسال بجای قسم و آیه می‌گوید: «به آن قفلی که خواهم بوسید… .» این بوسیدنِ قفلِ درِ زیارت‌گاه، مثل امضائی بود که بوسنده‌اش با …

سوغاتی

و اما سوغاتی. سوغاتی در فهم منِ عوام، عبارتست از کالائی خاص که با مواد اولیه و فن‌آوری‌ای خاص در شهر و منطقه‌ای خاص تولید می‌شود و تولیدش در شهر و منطقه‌ای دیگر به دلیل نبود مواد اولیه یا نبود فن‌آوری ساخت، ممکن نباشد و اگر هم باشد، ساختن و تولید کردنش قرین به صرفه …

مسکن و خوراک

پسندیده این است که در اماکنِ زیارتیِ خاص، مثل مکه یا کربلای معلا، توقف بیش از سه روز نباشد و این‌که اعمال حج تمتع در سه چهار روز سر و ته‌ش هم می‌آید و کراهتی که خوردن گوشت و غذای گرم در کربلا دارد، شاید بتواند دلیل و شاهدِ این مدعا باشد. و شنیده‌ایم که …