شیفت شب، از ساعت ۱۲ شروع میشود تا ۶ صبح که مدیر ایرانی هتل یا معاونش بیدار شوند و مجموعه را تحویل بگیرند. کنترل و امضای برگه تردد اتوبوسهای شهری که زائران را به حرم میبرند و میآورند، تحویل گرفتن نان و میوه و سبزیِ فردا و نظارت بر تخلیهی فاضلاب هتل و رفع و …
کسی دو سه روز پیش تماس گرفت از طرف روایت فتح که میخواهیم کتاب حامد را بفرستیم برای تجدید چاپ و عکسهای کتاب لازممان است.نمیشناختمش. لابد از آنهاست که تازه آمدهاند روایت. تیم مدیریت جدیدی که در روایت آمده سرکار، برابر آنچه حس کردهام در این یکی دو ماهه، تیم کاربلد و حرفهای است. یادم …
شکر خدا، این دومین غدیری بود که میهمان سفرهی گستردهی حج و سرزمین حجاز بودم. و حج را تو اقیانوسی انگار کن که تلاطم موجهایش، تو را که رها و سبکبار شدهای، به هر سو که میخواهد ببرد و تو قطرهای شوی از دریایی بیکران و پیوند بخوری به سلسلهای که از آدم و ابراهیم …
روزی که در شبستان مسجد شجره، بیرون مدینه داشتم تقلا میکردم که تلبیه بر زبانم جاری شود و لبیک بگویم و مُحرم شوم و آن لحظات ملکوتی مثل تهی کردن قالب، سخت بودند و شیرین، دلم، تهِ تهِ دلم این امید سوسو میزد که این بار به عوض مردی برگزیده که خدا او را به …
اهل معنا گفتهاند که رزق حج را در شب قدر مینویسند. اما تقدیر انسان که جزئی از چرخه طبیعت است، لاجرم باید تدریجا محقق و پخته شود و لابد برای همین است که میگویند از فردای شبِ قدر برای درکِ شب قدرِ سال آینده برنامه بریزید. و حکما باید تنور داغ نگه داشته شود تا …
سرویس اتوبوسهای درون شهریِ هتل به حرم و بالعکس برای حجاج ایرانی دیشب مجددا راه افتاد. برابر طرح ترافیکیای که پلیس مکه در قبل و بعد از ایام تشریق اجرا میکند، ناوگان اتوبوسی حق تردد در محدودهی حرم را ندارد و این ممنوعیت معمولا هر سال، از روز ۱۴ ام به بعد برداشته میشود. این …
قبلتر گفته بودم که هتلِ سیزده طبقهای که در آن مستقریم و در المعابده است و نزدیک حرم، سه کاروان از اردبیل دارد و یک کاروان از ارومیه و یک کاروان که ما باشیم و از خوی. اردبیلیها اولین گروه بازگشتی به ایران بودند و باید بلافاصله و قبل از برقراری مجدد سرویس اتوبوسهای شهری …
برای رمی روز سوم، اول بنا بر این بود که بعد از اذان ظهر چادرها را به مقصد جمرات ترک و بعد از رمی، پای پیاده برگردیم هتل. یعنی علاوه بر منا، در داخل شهر هم دور و بر سه کیلومتر در گرمترین ساعت روز باید پیاده میآمدیم. به تمهیدِ حاج محمدِ مدیر، بعد از …
شیرینترین لحظهی حج، آنجا اتفاق میافتد که در لباس یک دست سفید، وقتی ضربان قلبت بالا و بالاتر میرود، از دور منارههای مسجد پیدا میشود و تو قاطی همه، مثل همه، با همه، کنار همه، قاطیِ همه، بین عرب و عجم و سیاه و سفید و زرد، کوتاه قد و بلند قد، مرد و زن، …
شب جمعه حتا اگر در مکه و چند صد متری کعبه هم که باشی باز دلت هوای دلبر میکند و مرغ خیالت پر میکشد تا کربلا. ای نماز ما به خاکت مبتلا و عجبا که مغناطیس عشق حسین، همه را و همه جا را تحت جذبه خود دارد.