این یادداشت را مینویسم بخاطر حسرتی که از تعطیلی حج ۹۹ دارم. داغی که با هیچ آبی سرد نمیشود و هر هزار جهد که بکردم که مگر شمار حجاج امسال باشم، افاقه نکرد که نکرد و مینویسمش به شکرانهی اتفاقی مبارکی که در حج ۹۸ افتاد و الاهی که مکرر تکرار شود. همیشه و هربار …
سه چهار ماه قبل، روزیکه یکی از دوستان فضای مجازی به بهانهی سالگرد درگذشت مادر شهیدی عزیز، دورهی ختم قرآن گرفت و یک جزءش را داد به من و من در پستوی سالن پذیرش سازمان نشسته بودم و سرم به خواندن خطوط جزء نوزدهم قرآن مشغول بود، مردی باریک اندام و پا به سن گذاشته …
حساب خیلی چیزها را خیلی وقت است، ندارم. حسابِ دفعاتی که رفتهام به پابوس. تعداد ختمهای قرآنی که کردهام. اصلا حساب نفسهائی که کشیدهام و حساب ثانیههائی که سپری کردهام و عددِ ضربانهائی که قلبم تا الان زده و حساب خیلی خیلی چیزهای دیگر را. اما حسابِ رحمت خدا را چرا. نه که داشته باشمش …