فاطمیون

بالله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود…

باز بوی فاطمیه می‌آید. بوی روضه‌های مکشوف. بوی بغض فروخورده از درد بی‌مادری. بوی غیرتی که خشم می‌شود از شنیدن قصه‌ی مسمار و تازیانه و کوچه و لهیب می‌شود و می‌گدازد و دل ریش می‌کند. بوی بندهای عاشقانه‌ای که هر کدام به وسع خود از مادر و غصه‌ی جان‌سوز علی گفته‌اند که؛ «با صورت به …

آدم‌های خوب شهر/ ۱۵

جوانِ خوش صدای قاری قرآن را که مأمور است هرشب بعد از نماز، یک صفحه از کتاب کریم را به ترتیل قرائت کند، کشید کنار و سپرد: «از ام‌روز تا بیست روزِ بعد که فاطمیه تمام شود، بعد از قرائت و قبل از این‌که مجلسِ مختصرِ هر شب را تمام کنی، بگو؛ ثوابِ قرائت ام‌شب …

حرف‌های خوب؛ آدم‌های خوب

همان غلامِ سال‌های سابق بود. با سیبیلِ تُنُکِ آنکارد شده و ریش سه تیغ اصلاح شده و لباسِ یک‌دست مشکی و کفشِ پاشنه خوابیده‌ی واکس خورده‌ی براق. عشقش هم همان عشق سال‌های سابق بود. محبِ فاطمه و واله‌ی ایامِ فاطمیه. آمده بود پیِ کاری برای تدارک ایام فاطمیه که بعدِ “سیزده” شروع می‌شود. پرسیدم: غلام! …

گفتی که جامه‌ی کهنم را عوض کنم *

دم خداحافظی، محض خالی نبودن عریضه از تذکری که باید می‌داد، یادم آورد تکیه کلام مرحوم صفائی را که همیشه می‌گفت: «خدا، مبداء میل‌تان را عوض کند!» و گفت: گیر خیلی‌هامان سر همین منشاء و مبداء میلی است که داریم. گفت: ردّ ِ خیلی از کارهایمان را بزنی، ته‌ش می‌خورد به دنیا و گیرو گورهائی …

برای غربتِ هنوز جاری ِ امام هادی علیه‌السلام

غربت امام هادی که درود خدا بر او باد را در کوچه پس کوچه‌های سامراء بجوئید وقتی که دم غروب، از مأذنه‌ی مسجدی که یک کوچه از حرم فاصله دارد جای “حی علی خیرالعمل” بشنوید مؤذنی ناصبی حلقوم پاره می‌کند که: “الصلوه خیر من النوم” و بغض فروخورده‌تان وقتی می‌شنوید حضرت علامه “خیر العمل” را …

إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَ‌کِ وَاصْطَفَاکِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ

و چون در محرابش به عبادت می ایستد، هفتاد هزار فرشته ی مقرب به او سلام می دهند و با همان ندائی که به مریم می دادند خطاب به فاطمه ندا می دهند که: ای فاطمه! خدا تو را برگزید و تطهیر نمود و تو را بر زنان عالمین برتری داد. (+) رسول اکرم صلی …