مشتاقِ دیدار روزیام که پرچم سرخ و سفید و سبزِ منقوش به تصویرِ “الله” با بیست و دو “اللهُاکبر” در دو حاشیهاش، جایِ بیرقِ کفارِ یهودی و ستارهی داود و دو خطِ ممتدِ موازیِ “از نیل تا فراتِ” صهاینه به اهتزار درآید و سرزمین مقدسِ موعود، به دستِ بندهگانِ خدا از چنگال گرگهای خبیثِ یهودی …
شهاب که با نور خیره کنندهاش از بالای سرمان سُرید و در حوالی ستارهی قطبی سوخت و تمام شد، ساعتی بیشتر از شبِ نورانیِ بیستویکم نمانده بود. عهد در حین آن قرارِ شبانه که مال من و توست و بیگانه در آن راه ندارد، درست وقتی زخم کهنهی ما سر باز کرده بود و میرفت …
حساب که میکنم، غیر اینکه در دل دوست به هر شیوه که ممکن است رهی باید بجویم – و غیر این چارهای برای خوش عاقبتی نیست- نمییابم و هر راه دیگری جز این، به بیراهه میرود. الغرض، در این شبهای آسمانی که فاصلهی عرش و فرش به قدر یک قطره اشک است و یک آهِ …
میگویم؛ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیر + که یعنی؛ الهی! من به هر خیرى که سویم فرستى سخت نیازمندم… . مثل موسی، که عطشان و خسته و زار و نزار و با پای برآبله و از صحرای سینا گذشته و در آستانه مَدیَن و قبل دیدار شعیب، وقتی از سر چاه به …
یکسالِ قمری از قدر قبلی میگذرد. کاش حواسمان بود به نعماتی که قدر قبلی مقدرمان کرد و اهلش نبودیم… کاش کریم باز به کرمش کلهم اجمعین معاصی ما را ندید میگرفت، آنسان که؛ شتر دیدی ندیدی! کاش سهم امسالِ ما از موهبت شبهای پر از اسرار قدر، دانائی باشد و نه دارائی دنیا و ما …
ربنا خوانی دم افطار شبهای ماهِ مبارک که از پانزده نوبت بگذرد و عید میلاد کریم آل بیت علیهمالسلام برگزار شود و ماهِ تمام و کمالِ جا خوش کرده در طاق آسمان از منزلِ بدر به در آید و به لاغری گراید، بوی شبهای قدر در شب و روزهایمان میپیچد و دلهُرهی اینکه؛ یا رب! …
مـــن بندهی آن دَم ام که؛ ساقی گوید: “یک جام دگر بگیر” و مـــن نتوانم!
لابد قباحتِ همکاسهگی با روباهِ پیر انگار ریخته که از جنابِ «جک استراو» وزیر خارجهی سابقِ دولتِ فخیمهی بریتانیا دعوت به عمل آمده و یا از درخواستش استقبال شده که در مراسمِ تحلیفِ جنابِ رئیس جمهور منتخب در مجلس و در پیشگاه قرآن حاضر باشند؟ انگار بناست هماین اولِ کاری، بند را به آب بدهیم …
سلام ماهِ خدا سلامِ خدا بر روی ماهت ببین کِی تا حالا منتظرت بودیم که بیائی و دلمان به جلایت مصفا شود… هوای ما را که با دست خالی و چشم پر امید و دلِ مطمئن میهمانت شدهایم را داشته باش… .
باید در هیاهوی اینروزهای حضراتِ جدید الانتخاب که هنوز از بادهی پیروزیِ بادآورده، مستانه میروند و هر دو سوی شمشیرشان بُــرّان است و دم از سازش و نفی ایستادگی میزنند، مثلِ مُرسی نامی به مسلخ اعتماد به یهود و نصارا میرفت که صدقِ وعدهی حقِ رهبـــر که فرموده؛ «امروز جنگ، جنگ ارادههاست! جنگِ عزمهای راسخ …