فکر کن بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت می آمد و انقلاب را با خود نمی آورد، یا قبل ترش روز دوازدهم بهمن امام نمی توانست خودش را به امت برساند یا اصلا پانزده خردادی نبود و فریادی از حاج آقا روح الله نامی بر نمی خواست و ما هنوز دچار طغیان طاغوت دو …
هیچ آیه ای مثل این تو را توصیف نکرده. و این نه توصیف که تحسین است! که خدا نیز از حسن خلق تو به زبان به تحسین گشوده. وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ * یعنی: «و راستى که تو را خویى والاست!» یعنی هرچه خوبی بوده، خدا در تو جمع دیده و هر حُسن به غایت …
می رسم به این جا که می فرماید: أَیْنَ مَا تَکُونُواْ یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعاً * یعنی: هر کجا باشید، خدا همگی شما را میآورد (و جمع میکند). بعد جـــائی می خوانم: مراد از «همگی شما»، یاران قائم علیه السلام است در وقت ظهور. و فکر می کنم خدا که قیدی نگذاشته در نوع نفراتش …
سالهای سال حسرت پشت سر آقا نماز خواندن در دلم مانده بود تا پارسال و سفر حضرت آقا به قم و دیدار غیرمترقبه ای که بواسطه ی دوستی عزیز هماهنگ شد و چشمانم قاب حضرت مولا شد و پشت سر حضرت ماه، – که خدا تا طلوع آفتاب زنده اش بدارد – و در جمعی …
سید و پیر ما تریبون نماز جمعه را که ذکر خداست سوا کرده برای حرف هائی که باید! بیشترین و بهترین بُرد را داشته باشند. آقا، سالی یکی دو سه بار و هر بار به علت العللی می آید و تکیه می دهد بر سلاح و برایمان خطبه ی جمعه می خواند. هر باری که …
حضرت آقا امروز زینت تازه ای به بیداری اسلامی داد. فرمود مغتنم است تقارن آغاز بیداری در ماه ربیع الاول، و قرینه کرد بهار بیداری اسلامی را با ماه مبارک ربیع ِ اول و میلاد خجسته ی پیامبر رحمت. علیه صلاه المصلین. أغتنم فرصه شهر ربیع الأول ، واقتراب أسبوع المولد النبوی، والذکرى الأولى لربیع …
همه ی جا و هر لحظه از زیارت عتبات دل نشین است. روح فزاست. حتی در چند متری گودی قتل گاه آن جا که دیگر پاهایت یارای جلوتر رفتن ندارد و خاک عالم آوار می شود روی سرت و همه ی غصه های دنیا تل انبار سینه ات، ته ِ ته ِ دلت یک شوق …
روح خدا وقتی حلول کرد که زمین سال ها با معجزه فاصله داشت! خدا قرن ها قبل گفته بود که: وَلَا تَیْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّـهِ ۖ * گفته بود که از خدا و روح خدائی نومید مباشید! ما باورمان نبود… و خدا باید معجزه ای می نمایاند تا انسان غفلت زده ی عصر غیبت تلنگری …
وسط مجلس ترحیم، در هیر و ویر تسلیت های مکرر آمده گان و رفته گان، وقتی به جهت رعایت اقتضای مجلس، قیافه ی مغموم به خود گرفته ای و زیر لب فاتحه و صلوات نثار مرحوم تازه در گذشته می کنی، وقتی در هزار لایه فکر و خیال و وَهم و دل مشغولی غرقه ای …
از مرگ می ترسید. می ترسید بمیرد. می ترسید وقتی مُرد دیگر کسی یادش نماند و یادش نکند. می ترسید وقتی مُرد برود قاتی باقی باقالی ها و بعد یکی دو ماه همه فراموشش کنند. اینقدر که در دنیا به فکر اسم در کردن و دوست گردن کلفت و معروف و رسانه ای پیدا کردن …