یک جنبهی مهمتر دیگر، حفظ قرآن است. برادران! چرا قرآن را حفظ نمیکنید؟ شماها جوانید. والله مکرر اتفاق افتاده که با خودم فکر کردهام و گفتهام که اگر ممکن باشد، هر چه دارم، بدهم و حفظ قرآن را بگیرم؛ ولی افسوس که ممکن نیست. در این سن، من دیگر نمیتوانم قرآن را حفظ کنم؛ اما …
سی سال ِ پیش، “پدری” که تو باشی آستین همت بالا زدی و کاری کردی کارستان و برای “خـوی” که تا آنروز شهدایش هرکدام در یک گوشه از شهر آرام میگرفتند، آرامگاه اختصاصی بنا کردی و حتی از “عموحسن” شنیدهام که قبر چهارم از ردیف اول مزار شهدای شهر را به دست خود کندی و …
اگر جانبازى در دوران زندگى جانبازى حدود الهى را رعایت و تقوا و پاکدامنى را حفظ کند، آنچنان پاداشى دارد که خداى متعال از او تعبیر مىکند به اجر عظیم؛ «للذین احسنوا منهم و اتقوا اجر عظیم». چیزى را که خداى خالق عظمت از آن به عنوان عظیم یاد کند، پیداست که اجر خیلى بالا …
نفس ِ حق ِ پیرمرد، رزق شب عیدمان بود انگار. نگاه گرم و دستهای گرمتری داشت. و تو هرکار کردی نشد که نگاهت در او قفل نماند. و تو انگشت حیرت بر دهان ماندی از چرخش چرخ گردون، از بیست و هفتم رجب سال ِ فتنه تا مبعث سالی که امسال باشد و بخت و …
دم خداحافظی، محض خالی نبودن عریضه از تذکری که باید میداد، یادم آورد تکیه کلام مرحوم صفائی را که همیشه میگفت: «خدا، مبداء میلتان را عوض کند!» و گفت: گیر خیلیهامان سر همین منشاء و مبداء میلی است که داریم. گفت: ردّ ِ خیلی از کارهایمان را بزنی، تهش میخورد به دنیا و گیرو گورهائی …
سه سال گذشت. از انتخابات هشتاد و پنج درصدی از شیرینی زود گذر مشارکت حداکثری از شبهای داغ مناظره از انرژی فزایندهای که در کوران تبلیغات آزاد شد و عنان از کفداده و افسار گسیخته، زمینهی فتنهای شد که عمارهای انقلاب را پای پاتکی هشتماهه کشاند. از فتنه از روزهای غبارآلود از گم شدن مرز …
میگفت هیچ حرفی را به قیمت گویندهاش نخرید! میگفت تدبر و تفکر مال همینجاست که آنرا روی حرفی که میشنوید بگذارید که از صافی ِ فهمی که دارید رد شود! که اگر توانست رد شود بپذیریدش. و آیه میخواند که: وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانا که یعنی: اهل معنا آیه …
از همان سالهای کودکی که وقت صلاه ظهر و با ذوق تمام از حوض نقلی مسجد وضو میگرفتم و آببازی و مسلمانیم قاطی هم بود و بیشتر از وضو گرفتن، خوش داشتم که با هر مشتی که داخل آب میکنم برای شستن صورت و دست راست و چپ، خلوت ماهیقرمزهای ته حوض پریشان شود و …
این سالها که اماممان رفته است و علم بر دوش ِ پیر ِ جواندل ِ دیگریست، اینهمه از امام گفتهایم و شنیدهایم و کم گفتهایم از ساکنِ سادهزیست حسینه ی محقر و ساده ی خیابان “فلسطین جنوبیِ” تهران که بعد امام نگذاشت سرگردان بمانیم و یکتنه ایستاد و نگذاشت امانت ِ امام به دست نااهلان …
امامخمینی پیامبر تازه ای نبود، اما او از یادآوران بود. از مخاطبان (انت مُذَکّر) که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یاد آوری کرد، و پس چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمع کلی میگذشت، چون اسلاف خویش؛ ابراهیم و اسماعیل و محمد (صلیاللهعلیهم) عصر دیگری از دینداری را آغاز کرد. …