روزمره‌ها

کــــــــــــوچ

مرگ، ناگهانی‌ترین اتفاق عالم است و خبرش ناگهانی‌تر و حیرت‌بارتر. این‌که اول صبح، آفتاب نزده، بشنوی کسی که هم‌این دی‌روز داشت راست راست جلوی چشمت رژه می‌رفت، افتاده و مُرده و حالا نعشش زیر دستِ مرده شور دارد تغسیل و تکفین می‌شود، کمِ کمش ممکن‌ترین اتفاق زندگیت را در نظرت مجسم می‌کند و می‌فهماندت که …

به محمود؛ کسی که دل‌مان از دست چپ و راستش خون بود…

آقای رئیسِ دولتِ سابق! که وقتِ دولت‌تان کم از شما و چپ و راست‌تان * خونِ دل نخوردیم؛ نامه‌ی فحاشانه‌ی معاونِ مفسدتان نوش جان‌تان. غرض این‌که یک میلیارد و چندصد میلیون تومان مبلغ درشتی برای هزینه‌ی انتخاباتی به مقیاس کل شهرهای ایران نبود و نیست که جناب معاون‌تان فرموده با اطلاع شما از جابر ابدالی …

عذر تقصیر

بازخورد چیزهائی که این‌جا نوشته و می‌نویسم را رصد می‌کنم. حالا که چند سالی است LIKE زدن و به SHARE کردن مُد شده، دیدن و شمردن و احصا کردن بازخوردها جنبه‌ی عمومی‌تری یافته و کار این کم‌ترین در رصد و تحلیل بازخوردها را راحت‌تر کرده است. جنبه‌ی منفیِ LIKE و به SHARE در این است …

آدم‌های خوبِ شهر

خبر را یک‌هوئی به‌ش دادم؛ «پاسپورتت را زود برسانش به‌م تا کارهای ثبت نام و ویزایش را ردیف کنیم. سر برج ان‌شاءالله عازمی.» بی‌مقدمه و بی‌آنکه ذهنش آماده‌ی شنیدن هم‌چه خبری باشد. طول کشید تا بگیرد چه می‌گویم و اشکش جاری شود. روی لایه‌ی اشکی که چشم‌هایش را پوشانده بود، شنید که یک بنده‌ی خدائی، …

یــــــــــــــأس

“یأس از جنود ابلیس است؛ یعنى شیطان‌ها انسان را به یأس وا مى‌دارند. همین ابلیس‌هایى که مى‌بینید در طول تاریخ ملت‌هاى ضعیف را مأیوس کرده‌اند. همین‌هایى که به ملت‌هاى ضعیف تزریق کردند که (ما هیچ نمى‌دانیم و هیچ نمى‌توانیم.) همین‌هایى که به ملت‌هاى ضعیف به واسطه وابستگی‌شان به خارج گفتند که ما باید غربى باشیم… …

مدینه‌ی فاضله

تجربه‌ی زندگی در بین مردمی که خط مشترکشان عاشقی کردن است و راه‌شان منتهی به کعبه‌ی شش گوشه‌ای که دنیا بر مدار آن می‌چرخد، به یک خط و چند خط روایت از دیده‌های محدود، نمی‌تواند بگنجد. زیستن در اتمسفری که اکسیژن آن جذبه‌ی عشق حسین است را فقط باید تماشا کرد و بس. و جز …

حق است؛ سخت است… .

مهدی سه سالش بود که پدر رفت و دیگر برنگشت. پشت بند شهادتِ پدر، مادرش او و برادر کوچک‌ترش را تنها گذاشت و مُهر “باطل شد” زد روی مِهر مادری و رفت پیِ زندگیِ خودش. دو طفلانِ شهید، با تمام حسرت و دریغ بزرگ شدند. پیش پدربزرگ پیری که نای حرکت نداشت و این دو …

مغناطیس رسانه

“وقتی افراد حتی نظرات خوب و به ظاهر غیرمنحرف خودشان را منتشر می‌کنند، می‌بینیم که یکی از جمله‌های کلیدی که شیطان روی آن سرمایه‌گذاری می‌کند بروز می‌کند. این جمله «به نظر من» است. حال که ما انسان‌ها، رهیده از هوای نفس نیستیم و چه بسا این سخنان، از اوهام و خیالات سرچشمه می‌گیرند. همه‌ی ما …

نذر چشمان مشتاقِ اشک‌بارِ همسر شهیدی که هنوز منتظرست…

“در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست می‌رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست — می‌نشینی روبه‌ویم، خستگی در می‌کنی چای می‌ریزم برایت، توی فنجانی که نیست — بازمی خندی و می‌پرسی که حالت بهتر است؟! باز می‌خندم که خیلی، گرچه می‌دانی که نیست — شعر می‌خوانم برایت، واژه‌ها گل می‌کنند یاس …