کتابم را خوانده بود. من را که دید دستم را گرفت و گفت: “علی” بود و فلانی و فلانی و فلانی. شب و روز با هم بودند. الآن اما اگر علی مانده بود دورشان را خط میکشید. بعد بلافاصله درآمد: علی که نمیتوانست بماند. اصلن ماندنی نبود. نمیتوانست بماند. دنیا برایش تنگ بود. کاسهاش همآن …
Month: اردیبهشت ۱۳۹۴
بقول یکی از دوستانِ گوگل پلاس که در حاشیهی کسالت جنابِ علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی فرمود: “یک نفرشون هم که نشون داد یک مقدار روده راست تو شکمش داره، زدن رودهشو در آوردن”
فضای جامعهی ما همیشه باید مملو از یاد و عطر و حضور شهدا باشد. روحیهی ایثار و شهادت باید در لابهلای اجزای جامعه رسوخ کند. نام مردانِ مردی که حماسهی هشت ساله آفریدند باید همیشهی خدا مقابل چشمانِ ما باشد. شهید را باید به دل سپرد و نه به خاک. ما مدیونِ ایثار و حماسهای …
حضور در بین مخاطبان و آنها که تو را فقط از روی اسمی که روی کتابهایت نوشته شده میشناختند، تجربهی شیرینی بود. خاصه آن همسر جانبازِ اعصاب و روانِ شیمیائی که ردِ رنج طولانیِ سالها پرستاری در خطوط عمیق پیشانیاش و چشمهای خستهاش پیدا بود و گله داشت که چرا به زندگیِ شهدای زنده نمیپردازم… …
– – – – – – اشتباه میکنید! من زندهام کتاب علی شرفخانلو + و دَرضیه؛ شهید علی شرفخانلو به روایت مادر + بیست و هشتمین نمایشگاه بینالملی کتاب تهران غرفهی انتشارات روایت فتح راهرو ۲۲ غرفه ۲۴
قُل: لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَ الطَّیِّب وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَهُ الْخَبِیث + بگو: «پلید و پاک یکسان نیستند، هر چند کثرت پلیدیها تو را به شگفت آورد!
“کشور امروز خوشبختانه درگیر جنگ نظامى نیست امّا درگیر جنگ سیاسى است، درگیر جنگ اقتصادى است، درگیر جنگ امنیّتى است و بالاتر از همه درگیر جنگ فرهنگى است؛ درگیر جنگ است. یعنى این را اگر کسى نداند، آنوقت خواب خواهد ماند؛ اگر کسى نداند خواب خواهد ماند. همینقدر که ندانید دشمن در صدد حمله است …
گفت: چطور است که وقتی پای کار خودشان در میان است و خودشان میلشان به انجام و سرانجام کاری هست، بلدند ابر و باد و مه و خورشید و فلک را به تسخیر خودشان بیاورند و کارشان را درست سرِ وقتی که خودشان خواستهاند ردیف کنند و دیگر اینهمه جلز و ولز نمیخواهد و به …
به نظرم این بهترین عکسی بود که میتوانست واقعهی اسفناک دیروز دانشگاه صنعتی امیرکبیر و دلیل حضور پرحاشیهی آیتالله هاشمی در مراسم را به تصویر بکشد. الهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
گروهی از اسرای عراقی در حال انتقال به پشت خط بودند. یکی از پیشمرگان کُرد عراقی، ساعتی را از مچ اسیری باز کرد. متوسلیان این صحنه را دید. سیلی محکمی به صورت پیشمرگ زد . گفت: چرا به اسیر ظلم میکنی؟ – این ساعت غنیمت جنگیه. – غنیمت جنگی، مهماتیه که تو میدون جنگ باقی …
