ذکر

تظاهر!

مؤمن هیچ کار خیرى را هم از روى خجالت و حیا ترک نمى‌کند. به بعضی‌ها مى‌گویند: آقا! چرا فلان جا نماز یا نافله یا نماز اوّل وقتتان را نخواندید؟ مى‌گویند خجالت کشیدیم! نه؛ از روى حیا، هیچ کار نیکى را ترک نکنید. خواهند گفت متظاهر است؟ بگویند. خواهند گفت خودشیرینى مى‌کند؟ بگویند. اگر حرفى حقّ …

مــــرد

از تعبیر ِ “روز ِ مرد” برای سیزده رجب و بزرگ‌داشت مقام و منزلت “پدر” خوشم نمی‌آید. چه آن‌که روز میلاد زهرای اطهر سلام‌الله‌علیها را هم نه “روز زن” که “روز مادر” نامیده‌اند. علی‌هذا از پیام‌های انبوهی که ته‌ش “روز مرد” را گرامی داشته‌اند نیز خوش‌حال نمی‌شوم. اما تلفنی که حجت کرد و گفت در …

رقصی چُنین میانه‌ی میدانم آرزوست!

پنداری شعرهائی که سال به سال یادشان نمی‌افتد و افتاده بودند در گوشه‌ی تاریک ذهنش و به کارش نمی‌آمدند، یک‌هو تراوید و تراوید تا برسد به این مصرع از غزلِ دل‌فریبِ خواجه که؛ “یک دست جامِ باده و یک دست زلفِ یار” که بخواند و اوج بگیرد و در کمالِ سماعِ مستی، اشکش سیل شود …

یا من اذا سئلهُ عبدٌ اعطاهُ

یادم نمی‌رود اضطراری که داشتم و آرامشی که دادی را. شبِ رغائبِ پارسال و رحمتِ واسعه‌ای که وسعتش مرا در بر خود گرفت و آویزانِ ریسمانِ اجابتی شدم که از سر بنده‌نوازی به سویم دراز کرده بودی. ام‌سال اما نه حاجتِ سال پارینه را دارم و نه اضطرار ِ آن روزها را. اما بنده‌ای که …

دروغ

آقای بهجت به همه این کلید را می‌گفتند که در مسلّمات شرع، به یقینیات خودتان عمل کنید، در غیر یقینیات توقف کنید تا برایتان روشن شود. و حدیثی را اضافه می‌کردند که: «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اللَهُ عِلْمَ مَا لَمْ یعْلَمْ». هرکس به آن‌چه که می‌داند عمل کند، خدا علم چیزهائی که نمی‌داند را …

و اِنّها لکبیرهٌ الا علی الخاشِعین!

سفرِ نیم روزه‌ی قاچاقی و مخفی، که زعما اگر بو از آن می‌بردند حسابِ حقیر با حضرات کرام‌الکاتبین بود و داغ و درفش و اخم و گله، وقتی داشت تمام می‌شد و چراغ‌های شهر در انتهاترین نقطه‌‌ی دید داشتند نمایان می‌شدند به نشانه‌ی این‌که کم‌کم داریم می‌رسیم، یادم انداخت یک شکر بزرگ و دائمی به …

ما کجائیم در این بحر تفکر تو کجا؟!

دمغ بود. با گرهی در ابروان و لب و لوچه‌ای آویزان. پرسیدم باز چه مرگت شده که کل‌هم اجمعین کشتی‌هایت به گِل نشسته‌اند و دل و دماغ و حال و احوالت دیگرگون است؟ گفت: مرگ از این بالاتر که روز شب می‌شود و شنبه به جمعه می‌رسد و بهمن به اسفند و من همت نمی‌کنم …

رسد آدمی به جائی…

و فرمود: همانا انسان تا وقتی که در نماز است جسم او و لباسش و فرش زیر پایش و در و دیوار و هرچه در اطراف اوست تسبیح می‌گوید! پس چه زشت است که انسان در نماز متوجه خدای عزوجل نشود و از فرش زیر پایش پست تر گردد. امیر بیان و مولای متقیان، امام …