یک نفر دیگر هم گفت: «برای من این صحبت آقای جوادی آملی کنار ضریح خیلی جالب بود که گفت: “ما در زیارت عاشورا میگوئیم؛ علیک منی سلام الله…” این یعنی اینکه وقتی خدا ما را آفریده گفته: سلام من را به حسین برسانید» #پنجرههای تشنه. روزنوشتهای انتقال ضریح امام حسین علیهالسلام از قم به کربلا. …
“زنها همیشه دسته گل به آب میدهند! گاهی به رود نیل گاهی علقمه گاهی هم به اروند و کارون و هور… .” . . . نذر شادی دل بیبی فاطمهی زهرا، مادر همهی شهداء صلوات.
همه آهوان صحرا سر خود نهاده بر کف به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد…
“از زلزله و عشق خبر کس ندهد آن لحظه خبر شوی که ویران شدهای”
متحیری! از اینکه آقا، آقای مثل توئی هم هست. از اینکه در دستگاه و دفترش اسم تو هم بوده. از اینکه نام تو هم توی لیست دعوت شدهگان بود که توانستی اینهمه عمود را جلو بیائی و یادت میافتد لب مرز به رفیقت گفته بودی «تا با گنبد و گلدسته چشم در چشم نشوم باورم …
شهرداری هر شهری در هر نقطه از دنیا، در اولین قدمی که داخل محدودهاش میگذاری تابلوئی علم کرده که به میهمانان خوش آمد میگوید و به عمرم، هیچ «خوش آمدید»ی به قدر خیر مقدمی که در ده دوازده کیلومتری حرم و ابتدای محدودهی شهر کربلا زده بودند به جانم ننشست. و تو انگار کن خستگی …
این متن، بریدهایست از نامهای طولانی که یکی از دوستان که از قضای روزگار فرزند شهید هم هست خطاب به آقا نوشته و باز از قضای روزگار نسخهای از آن به دست حقیر افتاده و من بیآنکه آن بندهی خدا بخواهد و بداند، بخشهای قابل انتشار در معرض نگاه عموم نامه را از نظر حضرات …
سلام آقا جان! شنیدهایم رفتهاید بیمارستان برای یک عمل جراحی مختصر! و گفتهاید که سلامتان را به مردم برسانند و بگویند: به حمد الاهی عمل خوب بوده آقاجان! خود شما هم وقت سحر و قبل عمل، مصاحبه کردهاید و گفتهاید نگران نباشیم! آقاجان! حتی عملِ مختصرِ موفقیت آمیزِ شما هم دلهُره میاندازد توی دل ما. …
تو را اول بار یکی دو سال بعد از شهادتت شناختم. روایتت را – روایتِ فتحات- قبلتر اما شناخته بودم؛ با آن موسیقی ملایمِ حماسی و هشدار آلودی که راه به راه وسط سکانسهای مستندت میفرستادی و اول و آخر برنامه میشنیدیمش. سیدمهدی اما یکی دو سال پشت بند شهادتت عکسی از تو به من …
من به این نکته متنبه شدم که؛ اینکه میگویند: “مداد العلماء افضل من دماء الشهداء” معنایش آن عالم است که میتواند محتوای ذهن انسانی را تبدیل به چیزی کند که از این جسم، از این سختافزار موجود بشری، یک انسان متعالی، یک انسان پیشرو و یک انسان فعال و مقاوم بسازد! یک عالم میتواند این …