مردِ موعود

از من به‌جز این های و هو؛ آداب و ترتیبی مجو!

الهی! به حقِ این شب عزیز و این قدرِ متعالی که رزق بنده‌گانت را در قالب آن مقدر می‌کنی؛ روغنِ ریخته از عمر به غفلت رفته‌ی ما را نذرِ روشنائی‌ای کن که قرار است به نورش دنیا نورانی شود. الهی! این‌که این تن و این دل و این جان کم از آن است که صدقه‌ی …

و اسئلک الامان…

حساب که می‌کنم، غیر این‌که در دل دوست به هر شیوه که ممکن است رهی باید بجویم – و غیر این چاره‌ای برای خوش عاقبتی نیست- نمی‌یابم و هر راه دیگری جز این، به بی‌راهه می‌رود. الغرض، در این شب‌های آسمانی که فاصله‌ی عرش و فرش به قدر یک قطره اشک است و یک آهِ …

اُدخلوها بسلامٍ آمِنین

یک‌سالِ قمری از قدر قبلی می‌گذرد. کاش حواس‌مان بود به نعماتی که قدر قبلی مقدرمان کرد و اهلش نبودیم… کاش کریم باز به کرمش کلهم اجمعین معاصی ما را ندید می‌گرفت، آن‌سان که؛ شتر دیدی ندیدی! کاش سهم ام‌سالِ ما از موهبت شب‌های پر از اسرار قدر، دانائی باشد و نه دارائی دنیا و ما …

خنکای ظهور و گرمای آفتاب تموز

دائم دعا می‌کنیم که دیر نشود دیدارمان با دل‌بر و زودتر بیاید آقائی که آمدنش جهان را گلستان می‌کند و می‌دانیم که آمدن منجی و ظهور حضرت حجت، فقط به شعر و اشک و آه و ندبه نیست و جگر شیر می‌خواهد هم‌راهی امامِ موعود و باید در راه آمدنش سر باخت و جان داد …

نمک وصل تو

سال‌های سال در سیف و شتاء در افطار روزه‌های زمستانی و پائیزی و تابستانی در اثنای همه‌ی عطشی که عصر غالب می‌شود در حین ربنای دم غروب در لابه‌لای دعای سفره‌ی افطار همه‌ی حسرت‌مان این بوده که یک وعده به اندازه‌ی چند لقمه‌ی کوچکِ نانِ جُوینِ افطارت و خرمائی که با آن روزه‌ات را می‌گشائی، …

طرحِ تمدنِ عظیمِ اسلامی

بى‌شک تمدّن اسلامى مى‌تواند وارد میدان شود و با همان شیوه‌اى که تمدّنهاى بزرگ تاریخ توانسته‌اند وارد میدان زندگى بشر شوند و منطقه‌اى را – بزرگ یا کوچک – تصرّف کنند و برکات خود یا صدمات خود را به آنها برسانند، این فرآیند پیچیده و طولانى و پُرکار را بپیماید و به آن نقطه برسد. …

دست از طلب ندارم…

و گفت هی تا صبح بخوان: السلامُ علیکَ یا ابا عبدالله السلامُ علیکَ یابنَ رسولِ الله السلامُ علیکَ یابنَ امیرالمؤمِنین و ابنَ سیّدِ الوصیّین السلامُ علیکَ یابنَ فاطمه، سیده نساءِ العالَمین.. و هی صلوات بفرست و تکبیر بگو و یادِ کرب‌وبلای حسین باش و در حسرتِ زیارتِ مخصوصِ ام‌شبِ امام حسین و بودنِ زیر ِ …

سلامٌ هیَ حَتّی مَطلعِ الفَجر

می‌گویند ام‌شب، بدلِ شبِ قدر است و آن شبِ قدری که گویند اهلِ خلوت، ام‌شب است… یعنی هزار و صد و هفتاد و نه سالِ قبل در مثلِ هم‌چه شبی، بقیه‌ی آن‌چه خدا برای زمین باقی گذاشته بود در دامان نرگس افتاد و گُلی شد که بویش پیچید در آفاق و در انفس و رفت …