پولیتیک‌

پس و پیش

در فقره‌ی بازدید از روی‌داد فرهنگی نمایش‌گاهِ بین‌المللی کتابِ تهران و حواشیِ آن می‌فرمود: “مفتخرم که؛ هیچ سالی نبوده که حقیر مِن‌قبل حضور حضرت “ره‌بر” از نمایش‌گاه بازدید کنم. و این یعنی این‌که “من” جا پای جای ره‌بر گذاشته و می‌گذارم! و گامی جلوتر از قدم ایشان برنمی‌دارم!!!”

تکلیف

تکلیف اگر تکلیف است – که هست! – و اگر تکلیف به گردنِ مکلف هست – که باز هم هست! – چرا این‌همه جماعت اناث و ذکور که طی هفته‌ی گذشته مدارکِ ثبتِ نام به دست جلوی فرمان‌داری‌ها و بخش‌داری‌ها به صف شدند برای کسبِ کرسیِ خدمتِ بی‌منت، مِن قبل آن و مثلا دو سه …

دائمن یک‌سان نباشد حالِ دوران…

دلم برای روزهای گرمِ بهار هشتاد و چهار که دل یک‌دله کردیم و مردی از جنسِ مردم را سر دست گرفتیم و تا پاستور بدرقه‌اش کردیم تنگ شده. دلم برای روزهائی که او هنوز از جنس مردم بود و برای روزهائی که کارستانش کار برای مردم بود تنگ شده. دلم تنگ شده برای آن زیر …

عرصه‌ی سی‌مُرغ جولان‌گهِ توست؟

“از بهشتی پرسید؛ روحانی هم می‌تونه تو شورای شهر بره؟ گفت: روحانی همه جا می‌تونه بره به شرط اینکه علم اون‌جا بودن رو داشته باشد نه اینکه تکیه‌اش به علوم حوزوی باشه. گفت: صرفِ روحانی بودن به فرد صلاحیتِ ورود به هر کاری رو نمی‌ده!” – – – – می‌گویم: صِرفِ آدمِ خوب بودن و …

دروغ سیزده!

“آقای رئیس” همان مردِ کاپشن پوشِ خوش خنده‌ی مردمیِ عدالت طلبِ حزب‌اللهیِ پِی‌روِ خط امام و ره‌بر است که سر سازش با کجی نداشت و آمد و طرحی نو درانداخت و دولت را به ملت باز گرداند! “آقای رئیس” همان ماند که بود… .

روز خدا

الهی! تو را بابت لطف بی‌منتهائی که با حلول “جمهوری اسلامی” بر ما و بر دنیا تابیدی، برای ثانیه به ثانیه‌ی لحظه‌هائی که در اتمسفر انقلاب آسمانی امام نفس کشیده‌ایم، برای تک به تک قربانی‌های گل‌گون کفنی که خون‌ و مال و جان و هست و نیست‌شان را پذیرفتی و ملت ما را خلعتِ سعادت …

اخلاقِ سیاسی؛ زیرساخت حماسه‌ی سیاسی

شیخ رفت پی قرار نهم فروردینش در تهران و مرا با یک سوال اساسی تنها گذاشت که؛ منتخبِ مردم شدن به عنوان سخن‌گو و احیاگر حق و خدمت‌گزار ملت چه غنیمت بزرگی‌ست که این‌همه سر و دست برایش در حال شکستن است؟ و فکر کردم؛ آیا پوشیدن رخت نوکری – آن سان که حضرات ادعایش …

دور دنیا در هشتاد روز

از الآن تا روز انتخابات کم از هشتاد روز مانده. دور دنیا را هم که بخواهی به سرعتِ “آقای فیلیس فاگ” بگردی، در هشتاد روز تمام می‌شود. یعنی به عوض وقتی که صرف می‌کنید برای دوره چرخیدن محله به محله برای اخذ حمایت زعمای قوم و ریش سفیدها و معتمدین و لابی‌های شبانه و نصف …

چون تو را نوح است کشتی‌بان؛ زطوفان غم مخور!

فکر می‌کنم، اگر من هم آن روز جزء متحصنین خانه‌ی علی و فاطمه بودم و سکوت علی را می‌دیدم، توانِ صبر در برابر مصلحت‌دید امام را می‌توانستم داشه باشم یا مثل زُبیر شمشیرِ خروج و شورش از نیام می‌کشیدم و ندای هل من مبارز سر می‌دادم و می‌شدم کاتولیک‌تر از پاپ و روز دیگری وقتی …

و به یقین، این وعده‌ای انجام شدنی است…

“دشمن صهیونیستی” در قواره‌ای نیست که مقابل ملت ایران به چشم بیاید! سردمداران اسرائیل گاهی تهدید می‌کنند، اما می‌دانند؛ اگر غلطی بکنند، جمهوری اسلامی “تل آویو” و “حیفا” را با “خاک” یکسان خواهد کرد!!! حضرت آقا. دیدار اول فروردینِ سالِ نو. حرم امام رضا علیه‌آلاف‌التحیه‌والثناء + – – – پی‌نوشت: به مدد حق و یقین …