قرار نبود آن روز روزه باشم. فکر نمیکردم افطار روزهی لیلهالرغائب را در مملکت غریب، بین یک فوج آدمِ هزار پشت غریبه، دستم را بگیری و ببری پیش غیر هموطنی که فکرش را هم نمیکردم رزقِ افطار مرا آنجا کنار گذاشته باشی. بین یک فوج آدمِ هزار پشت غریبه. بین شلوغیِ بازار شب جمعه. بین …
Month: فروردین ۱۳۹۵
روی بسته بندی شالهائی که چیده بودند روی هم نوشته بود «التوبه». شال مخصوص حجاب بود. از آنها که زنهای محجبهی تُرک سر میکنند و دور تا دور سر را میپوشاند و گوشهاش را سنجاق میکنند که باز نشود. برند «التوبه» برای محصول حجاب، در کشور لائیکی مثل ترکیه، بدیع بود برایم. از فروشندهای که …
شاعر بیخود گفته که “خوشتر آن باشد که سرِّ دلبران گفته آید در حدیث دیگران…” شاعر که خبر نداشته بعد از چند شب و روز بیخوابی وقتی وقت محصول میشود و وقتش میشود که اسم روی حاصل کار بگذاری و هی دست دست کنی که صاحبِ کار بیاید و شاید کارت به چشمش بیاید و …
سی و سه سال گذشت. از سکونت دائمیات در بهشتی که در آن تا ابد خوش میگذرد بهت. و من این را میدانم! و من حساب هر چیزی را که نداشته باشم، حساب روزهای بیهم بودنمان را خوب یاد میماند. حسابِ آن بهارِ که با تو آمد و بی تو رفت و تا ابد حسرت …
کارها دست خداست. و دلها. و انقلابی که در تحویل و تحول نیتها بوجود میآید. و ثمرهی تلاشها… . “ما همه موریم و سلیمان توئی… .”
“گر بُود عمر به مِیخانه روم بار دگر به جز از خدمت رندان به جز از خدمت مستان به جز از خدمت خوبان نکنم کار دگر… .”
بیشتر و موثرتر از قصدی که ما برای کار و گاهاً کار خوب و خیر داریم، قصد خدا برای همراهی ماست. و دست خدا که باید پشت و همراه مان باشد. کار خوب وقتی شکل میگیرد که ما در مسیر ارادهی خیرِ خدا باشیم و بمانیم. و خدا یار کسانی است که ایمان آورده باشند. …
“فرقِ مادرِ شهید با تمامِ مادرانِ دیگرِ زمین خلاصه میشود در این؛ مادرِ شهید قبل از آنکه مادرِ شهید میشود شهید میشود… .”
تحویل سال هیچ خصوصیتی نسبت به ثانیههای دیگری که خیلی بیخیال و بیتوجه از کنارشان رد میشویم ندارند. فکر میکنم حتا، شاید بودهاند لحظات و ثانیههائی که موثرتر از لحظهی آغاز بهارِ تقویمی برای هرکداممان اتفاق افتاده و میافتند. و ما در لحظهی تحویل، در غفلتی جمعی، از مهمی غافل و به ثانیهای پرداخته و …
