گفت هفت هشت سال بعد از جنگ – حساب کن مثلا سال ۷۵ یا ۷۶ و آن حوالی- وقتی فرمانده یکی از پادگانهای سپاه بودم، یکروز خبر آوردند که؛ «چه نشستهای! پدر شهیدی در یکی از روستاهای اطراف سکته کرده و وقتی رفتیم عیادتش دیدیم یک گوشه از آغل گوسفندها را حصیر و موکت و …
Month: آذر ۱۳۹۷
دوستم یکی دو ماهیست رئیس دانشگاه یکی از شهرهای همجوار شده است. آدم اهل نظر و مراقبهای است و دغدغههای مشترکِ فرهنگی و اجتماعی و حتا سیاسی داریم و به رغم اینکه ترافیکِ خودساختهای که هر کداممان برای خود ساختهایم و دیر به دیر هم را میبینیم، دورادور از حال و قالِ هم باخبریم و …
ما ترکها به کار ساختمانی غیراساسی و نیم بند و نصف و نیمهای که مثلا شامل برداشتن یک دیوار یا گذاشتن یک پنجره اضافی برای اتاق یا ترمیم گچکاری و نو کردن سیمان دیوار و کف حیاط و کارهائی از این دست میگوئیم پاسینکا! ظاهرش هم این است که کلمه ریشه روسی داشته و از …
سفر، پائیز، جادهی دور و دراز و آفتابِ تابان اما کمجان، جان میدهد که جیب جلوی کیف کوچک سفرت را پُرِ کتاب کنی. اینکه حضور محفل اُنس باشد و دوستان جمع، جای کتاب را کسی و حضوری و معاشری و گرهِ زلفِ یاری نباید تنگ کند. الغرض، در سفر کاریِ اخیر که چند شهر از …
توئیتر هیچ وقت برای من جدی نبوده است. منی که دوست دارم کلمههای زیادی داشته باشم و آنها را در هم بتنم و از کلمات، دیوارِ حمال بسازم و رویش سقف و برج و بارو بزنم، در قالب کلمات محدود نمیگنجم. که فرمود: «مومن در هیچ چهارچوبی نمیگنجد.» و لاکن صدای جیک جیکِ فریادوارِ گنجشککِ …
مدینه را به غیر از سفرهای زیارتی حج و عمره – که عمرهاش تعطیل شده و معلوم نیست دوباره برقرار شود یا نه؟- نمیشود رفت. در همان سفر حج و عمره هم که گذرت به مدینهی دوست داشتنیِ پیامبر – که درود خدا بر او و اهل بیتش باد- شش شب بیشتر نمیتوانی بمانی و …
