عطرش اتاق را پر از بوی پاسدارهای دههی شصت کرده بود. تو انگار کن پرتاب شدهای در روزهای جنگ، میان جوانهائی که محجوب بودند و سر به زیر و دائم الذکر که پیراهنِ سفیدِ بلند میپوشیدند و نگاهشان مدام به زمین بود و دلشان مستقیم متصل به آسمان. گفت که از پنجاه و هشتیهای سپاه …
ماه: جولای 2014
گناه زیاد غفلت میآورد و تمرکز میبرد. طوری که حسرت دو رکعتِ با حواسِ جمع به دلت میماسد… . کریما! تو را به حق درهای گشودهات در این ماه کرم غفلت از روحمان بزدای و حول محور شمع وجودت متمرکزمان کن. بعونک یا لطیف و یا خبیر و یا خیر المسئولین و یا خیر المُعطین… …
یک از سهی ماه میهمانی گذشت و غفلت همچنان با ماست. غفلتی که ما را گرفته، حسرتِ درکِ حضور را که سهل است، داغِ خواندن یک نمازِ صبحِ با حواس جمع را به دل خیلیهامان گذاشته… و دلهامان را چنان کرده که یکهو وسط حمد و سوره میبینی رفتهای تا ناکجاترین آبادی و برگشتهای، بیآنکه …
کلام آقا را نه امروز و نه اینجا که اشاره به حمایت تمام و تام از دولت داشتهاند را که همیشه و همه جا به جان و دل میخریم. لکن منتظریم دولتیها هم تذکرات آقا را که خیر و صلاح و نجات دولت جز در آنها و به عمل کردن به آنها متصور نیست را …
از این رمضانهای داغ که در خنکای نسیمِ مطبوع کولرهای گازی سهل و ممتنع شده، آبی برای تحمل سختی که از مهمات روزه است گرم نمیشود. نمیدانم اگر بنا بود جهادی مثل آنچه امسال برای شیعیان عراق در مقابله با فواحشِ داعش پیش آمده برای ما رخ میداد، از فیض جهاد میگذشتیم یا از خیر …
خدایا به حق ثانیه ثانیهی ایام مبارک و بهشتی رمضان و به حق خاتمِ پیامبران که فرمود: انی تارک فیکم الثقلین؛ کتاب الله و عترتی و فرمود: هر کس در ریسمانِ کتاب خدا و عترتم چنگ زند از راه به در نشود. و فرمود: مَثَل اهلِ بیت من مثال کشتیِ نوح است. ما را در …
الاهی به حق قُربِ میهمانانِ مقربت به طعم شیرینِ اجابتی که در کامِ بندهگان مخلصت مینوشانی به بزرگی مقام بندهگی و خضوع و خلوص ایام رمضان را برای ما وسیلهی رشد و تقرب و تحول قرار ده. و بر ما نظری کن که از رمضان چیزی بیشتر از جابهجا شدنِ وعدههای غذائیمان بفهمیم. برحمتک یا …
خیلی کوتاه و بیهیچ حاشیهی دیگری بالای دخلش نوشته بود؛ “هدف ما جلبِ رضایتِ خداست!” و یادم افتاد؛ کاسب حبیبِ خداست… .
تمام دلخوشی پیرمرد، پسرکِ هفت هشت سالهاش است که خدا هماین چند سال پیش و در روزهای پیرسالیش به او داده تا تمامِ همتِ پیرمرد صرف تمام دلخوشیاش شود و شهرهی شهر که سید سر پیری معرکه گیریاش گرفته… . آنچنان که تو فکر کن او جوانیست بیست سی ساله و سرحال و با حوصله …