حضرت صاحب سلام.
جشنهای شعبانیهمان هم تمام شد.
امروز باید ریسهها را وا کنیم و پرچمهای رنگی «یا زهراء» و «یا حسین» را که از سومشعبان برافراشته بودیم و تا دیروز بودند تا نشان دلخوشی و روزهای سرورمان باشند.
پرچم و ریسه و شربت و نقل و نبات تولدت جمع شد تا سال دیگر که بیشترش آید و بهتر از خجالت برزگداشت زادروز تو درآئیم…
حالا که دیگر ریسهای نیست و نقل و شربت و پرچمی، بگو دلمان را به چه خوش کنیم و زنگار نبودنت را که شترک بسته رویش و بنکن نمی شود را به کدام زمزم بشوئیم که صافی شود و برق بیفتد که فردا روز که آمدی، برق نگاهت را بشناسد، جذب کند و انعکاسش دهد؟
اصلن، بگو ندیدنت را چه کنیم و چشمهائی را که یتیم ِ ندیدنت شدهاند؟
بگو لبخندمان را در دوزخِ دوری روی تو تحویل کدام رو دهیم؟
بگو اصلن اگر گم شویم – که شدهایم – کی و کجا منتظر خضری باشیم که میفرستی؟
بگو به کدام قسم بخوانیمت که بیائی؟
بگو به چه زبانی تمنایت کنیم؟
بگو به کدام کلمه، کمال ِ صفت حمد تو ادا کنیم؟
بگو آقا، اسم اعظمت را از ابتدا بخوانیم یا از انتها؟
ای صاحب “تـای ِ تمّت” آیات الهی که فرمود؛ وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدْقًا وَعَدْلا…
دیدگاهها
کجایی ؟
منجی مضطر…
بسم الله
کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه
که زیر تیغ تو هر دم سری دگر دارد!
آری، تشنگان را جرعه وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت میدهند. آیا ما تشنه معرفت و طالب دیدار هستیم؟ و آن حضرت آب حیات نمیدهد؟ با آنکه کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالم رسیدگی میکند؟!
هرچند حضرت حجت عجلاللهتعالی فرجه الشریف از ما غایب و ما از فیض حضور آن حضرت محرومیم؛ ولی اعمال مطابق یا مخالف دفتر و راه و رسم آنحضرت را میدانیم؛ و اینکه آیا آن بزرگوار را با اعمال و رفتار خود خشنود میکنیم؟
از فرمایشات حضرت ایت ا.. العظمی بهجت (قدس سره)
جمکران ، صبح جمعه ۱۶ تیرماه ۹۰
به زور هم شده ساعت ۳ صبح برپا زدیم
خواب از چشمانمان می ریخت اما ذوق خواندن نماز صبح در جمکران را داشتیم
با هزاران امید و آرزو وارد شدیم
دلمان می خواست که امروز همان روز موعود باشد
از همان در محوطه جمکران حالم گرفته شد
بلندگوها داشتند قرآن می خواندند
اما زائران همچنان خواب بودند
خیلی ها ذوق نماز اول وقت را نداشت
خادمان هم با زائران کاری نداشتند
نمی دانم ، اما دلم می خواست نماز صبح جمعه با روزهای دیگر فرقی داشته باشد
همه با حالت منتظر و چشم به راه بدو بدو بروند وضو بگیرند و در صف نماز بنشینند
اما خیلی ها خواب بودند
بعضی قسمتها همه قاطی خوابیده بودند
کسی هم مراعات نامحرم را نکرده بود
روسری ها از سر خانوم ها کنار رفته بود
دوست داشتم خادمها کاری بکنند
از کناز زائران که رد می شدم می گفتم: زائران عزیز وقت نماز صبحِ، حیف نیست که در جمکران باشی و نماز صبح را خواب بمانید، شاید آقا امروز ظهور کنند، بلند شید و خودتان را برای استقبال آماده کنید
اما می گویند که نباید کسی را به زور برای نماز صبح بلند کنیم
پس چرا به زور برای دعای ندبه بلند می کنید
دعای ندبه مهم تر است یا نماز صبح؟
خدایا این تناقض ها مرا سردرگم می کند
نماز خیلی ها در صبح جمعه ۱۶تیر۹۱ در جمکران قضا شد