برکهای در حوالی جُحفه که روزگاری پیامبر خاتم کنارش وقوف کرد و رسالتش را کنار آن آبگیر به اتمام رساند و علیِ مرتضی را برای هزارمین و هزارمین بار به همه شناساند، امروز در سالگرد آن واقعهی تاریخی، غریب و مهجور افتاده و کسی حتی تا نزدیکیهایش نمیتواند برود.
میخواستیم با بچههای پایهی کاروان جیم بزنیم و اتولی کرایه کنیم و برانیم تا جحفه و غدیرخم که به هر دری زدیم بسته بود. تاکسیهای مکه که اصلا جائی به این اسم را نمیشناختند و یا لو نمیدادند که میشناسند و عوامل کاروان هم هی ته دلمان را خالی کردند که مبادا حرکت انفرادی! کنید و به دردسر بیفتید و سر از زندانهای سخت و سوزان عربستان در بیاورید و به دردسرمان بیاندازید…
نشد. اینکه دری به تخته خوردهبود و سالی در سالگرد واقعهی مبارک غدیر خم در مکه و چند کیلومتری برکهی غدیر بودیم هم نتوانست دست ما را به غدیر برساند.
اینجا در مکه، درست کنار رکن یمانی که محل شکافته شدن دل سنگی کعبه است و آغوش گشادنش به روی ماه علی، غریب و بیکس و دلگیر عید را در مصلای هتل جشن میگیریم و هیچ غدیری به قدر غدیر امسال غریب نبود…
دیدگاهها
سلام
مطلب شهرمن را ازانتقادات و پیشنهاداتتان بی نصیب نگذارید