صراط الذین انعمت علیهم

می‌اندیشم به فرصت نوئی که خدا با تحویل سال نو تحویل‌ همه‌مان می‌دهد و شرم تمام وجودم را می‌گیرد که در روز حساب، جواب این‌همه سال و این‌همه فرصت را به چه عذر تقصیری باید پس بدهم؟!
فکر می‌کنم به رحمتِ بی‌منتهای خداوندی که اگر نمی‌بود و اگر روز نو نمی‌شد و سال در چرخش ایام، رختِ کهنه از تن به در نمی‌کرد و خدا بنده‌ی خطاکار و فراموش‌گر و ناسپاسش را میهمان فرصتی نو نمی‌کرد، مگر از سختی روزهای کوتاه و کم آفتابِ زمستان خلاصی‌مان بود؟
معبودا!
این بنده‌ی کم و این ذره‌ی بی‌مقدار
به استعانت از رحمت بی‌حد و حصر خدائی چون تو که در این نزدیکیست
می‌خواهد که سال را نو نکنی
الا به فرصت‌ها و همت‌ها و نعمت‌های بیش‌تری که مهیای ما می‌کنی.
خاصه نعمتِ دیدارِ روی یارِ غائب که جان عالمی به فدای مقدمش باد…
بعونک یا لطیف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.