یکی از عوامالناسِ کم سواد که بعد از نیم روز انتظار در صفِ توزیعِ سبدِ کالا موفق به دریافت اقلامِ سبد شده بود، با شعفی آمیخته به تردید از بغل دستیاش پرسید:
روغن و برنج و مرغ و پنیرش را قدرتی خدا به هر زور و ضربی که بود گرفتیم. ولی فکر کنم، سبدش را بالا کشیدند خدا نشناسها!
دیدگاهها
جمله خبری بود، سوالی نبود که. {از بغل دستیاش پرسید:}