راجع به حسن تهرانیِ مقدم زیاده شنیدهایم و شنیدهام. و هر چه بوده، روایتهای از آب و فیلترهای امنیتی گذشتهای بوده که هر سال سر سالگرد پدر موشکهای ایرانی از بخشهای خبری پخش میشده و خلاص. سبک زندگی آدمِ بزرگی مثل حسن تهرانی اینطور نبوده که اهل دوربین و رسانه و تیتر شدن باشد و …
عملیاتهای بعد از والفجر یک، هیچوقت برای من مهم نبودهاند. اصلا جنگ برای من یکشنبهای که ۲۲ فروردین ۶۲ بود تمام شد. صبحِ روزیکه سه روز از حملهی والفجر یک گذشته بود و دشت سوزان فکه با خونی که از قلب پدرم تراوید، سیراب شد… . تاریخ و اسم و منطقهی علمیاتهای بعدِ شهادت پدرم …
گفت هفت هشت سال بعد از جنگ – حساب کن مثلا سال ۷۵ یا ۷۶ و آن حوالی- وقتی فرمانده یکی از پادگانهای سپاه بودم، یکروز خبر آوردند که؛ «چه نشستهای! پدر شهیدی در یکی از روستاهای اطراف سکته کرده و وقتی رفتیم عیادتش دیدیم یک گوشه از آغل گوسفندها را حصیر و موکت و …
دوستم یکی دو ماهیست رئیس دانشگاه یکی از شهرهای همجوار شده است. آدم اهل نظر و مراقبهای است و دغدغههای مشترکِ فرهنگی و اجتماعی و حتا سیاسی داریم و به رغم اینکه ترافیکِ خودساختهای که هر کداممان برای خود ساختهایم و دیر به دیر هم را میبینیم، دورادور از حال و قالِ هم باخبریم و …
رئیس جمهور روحانی امروز صبح آمد خوی. او پنجمین رئیس جمهوری است که در عهد انقلاب اسلامی میآید شهر ما. یعنی به جز بنیصدر و مرحوم شهید رجائی همهی روسای جمهور حداقل یکبار آمدهاند به شهر ما و من همه را دیدهام. از حضرت آقا که در آبان ۶۷ و در کسوت ریاست جمهوری آمدند …
برخلاف جلساتی که از چند روز و هفتهی قبلش نامه میآید که «احتراما از جنابعالی دعوت میشود در مورخه فلانِ روزِ فلان، جهت بررسی فلان موضوع در فلان مکان حضور یافته یا نمایندهی تامالاختیارِ آن سازمان را جهت اتخاذ تصمیمات لازم ارسال فرمائید» و در روز مقرر و نیم ساعت دیرتر از ساعتی که روی …
آن سالها تازه خواندن و نوشتن یاد گرفته بودم. معلم کلاس دوم ابتدائیمان که خدایش بیامرزد، تکلیف داده بود که روزنامه و مجله بخوانیم. و دورِ کلمههای خاصی مانند “برای” “ایران” و… خط بکشیم و مگر روزنامه و مجله مثل الان بود که فراوان باشد؟ باید روزنامه میخریدیم و کسی هم نبود که برایم روزنامه …
اصلش این بود که نمیخواستم تشییعش را بروم. نمیخواستم، چون دوست داشتم قبل از همه برسم سر خاک و در مزاری که تا دیروز نمادین بود و جسمش را در آغوش نداشت، مثل باقی شهدائی که قبل از این، فیض دفن و تلقینشان را داشتم، مناجات کنم و زیارت عاشورا بخوانم و تبرک بجویم در …
از هزار و چند شهید شهر، سی و هفت شهیدمان بیپیکرند. یعنی دلیل و شاهد و مدرکِ قطعیِ شهادتشان موجود و پیکر مقدسشان مفقود است. از این سی و هفت شهید، به غیر از سه خانواده که هیچوقت راضی نشدند قبول کنند فرزندشان به شهادت رسیده و هنوز چشم انتظار برگشتن رزمندهشان از جنگ هشت …
سه بار دیدمش. فقط سه بار. بار اول، دو سال پیش در مراسم رونمائی از کتابی که برای شهید مدافع حرم حامد جوانی علیه الرحمه نوشته بودم و او آمده بود و تواضع کرد و کنارم ایستاد و ناخوشی امانش را بریده بود و نا نداشت اما بریده بریده، حرف زد و تقدیر کرد و …