و من همچنان معتقدم که حج نه از میقات و نه از لحظهی احرام و نه از طواف و نه از وقوف، که از خانهی خودِ زائر و از لحظهای که قصد خانهی خدا میکند و از ساعتی که دل میکَند از شهر، شروع میشود. و شاید به همین مناسبت است که چند روز پیش، …
روی سنگ مزارت نوشته متولد هجدهم خرداد سال سی و هشتی. یعنی امروز سالگرد تولدت است. مادرت میگوید شبی که دنیا آمدی، صبحش عید قربان بود و برای تبرک ماه قربانی و حج، جلوی اسمت یک قربان گذاشتند و روی سجلیای که برایت گرفتند نوشته شد؛ قربانعلی. زدم روی یکی از این سایتهائی که تقویم …
آدمها از یک سِنی به بعد، سر موضوعهای کم اهمیت حساسیت بیخود پیدا میکند. مثلا روی پررنگ چاپ شدن پرفراژ روی دفترچه اقساط بانک. یا روی پس و پیش نوشتن تاریخ بالای نامهای که خطاب به مقامی مسئول در فلان اداره نوشته است و روی تاخوردن و نخوردن کاغذهای رسمی و عدد اعشارِ آخر حقوق …
فکرِ اینکه شهدای شهر یکجا جمع و یکجا دفن شوند مال پدرم بود. قبلش شهیدِ هر محلهای را میبردند توی گورستان همان محله و بین مردهها دفن میکردند و حجله و پرچم برایش میگذاشتند که از مُرده سوایش کنند. پدرم که اهل فکر و ذوق و دور را دیدن بود، یکروز رفت شهرداری و لابی! …
⭕️امروز دو تا جشن تولد داشتیم. یعنی جشن بود روی جشن و تولد روی تولد. تولد پسر ارشد امام شهید، حضرت سجاد علیهما سلام و سالگرد شهادت شهیدی که شهید شد تا خونش قاطی خون خدا شود و پسری باشد از پسران #امام_شهید. ⭕️و نه مگر اینکه امام سوم ما را امام شهید و ابالشهداء …
چشم که باز کردم دور و برم پر بود از آدمهائی که چشم و دلشان به امام و حرفهایش دوخته شده بود. مادربزرگم که خروار خروار آرد خمیر میکرد و میپخت تا بفرستد جبهه؛ به حرف امام بود که سپرده بود «هرکس هرطور که بلدست از جبههها حمایت کند.» دائیهایم که سالی …
بس که تو را ندیدهام، از بس که تو را نداشتهام، آنقدر که نبودنت بغض شده و میشود؛ هر جا هر نشانهی کوچکی که ردی از تو داشته باشد برای من میشود علامت. میشود یادواره. میشود نشانهای که با آن تو را زندگی کنم و برای خودم سقاخانهای بسازم که آب خنکِ گوارای یاد تو …
داشتم به این فکر میکردم که قدیم – مثلا صد سال پیش- و چرا اصلا صد سال پیش، همین بیست سی سال قبل، ابزار نوشتن چیزی به غیر کاغذ و قلم نبود. حرفهای هایش، در نهایت لاکچریّت و اشرافیگری، یک ماشین تحریر داشتند به وزن ده بیست کیلو و تماما فولادی! که نوشتن با آن …
ما ترکها به کار ساختمانی غیراساسی و نیم بند و نصف و نیمهای که مثلا شامل برداشتن یک دیوار یا گذاشتن یک پنجره اضافی برای اتاق یا ترمیم گچکاری و نو کردن سیمان دیوار و کف حیاط و کارهائی از این دست میگوئیم پاسینکا! ظاهرش هم این است که کلمه ریشه روسی داشته و از …
چند سال پیش به واسطهی شغلی که آن سالها داشتم، شبی دعوت شدم به جلسهی تقدیر از واقفان شهر. جمع خیرین و واقفان و ریش سفیدهای شهر بود و گعدهی پررونق و صمیمانهای به پا شده بود. خوی به واسطه اینکه در سدههای گذشته واقفان خیراندیش و دوراندیشی را به خود دیده، بین شهرهای آذربایجان، …
