خیلی سال قبل یکی از رفقای طلبهی اهل درد و عامل به وظیفه، از سر دغدغهای که داشت میگفت بهزیستی پسر بچههائی که در شهر دچار یتیمی و یا بدسرپرستی میشوند را به خاطر نبودن مرکزی برای نگهداری از ایشان، منتقل میکند به یکی از شهرهای سُنی نشین جنوب استان و پسران دچار، در فضای …
محمدحسین پسر قلی، از قدیمیهای شهر و از معلمهائی که نصف هم سن و سالهای ما، یا در دبیرستان شاگردش شدهاند و یا در دروس عمومی دانشگاه. مرد پیرسال و موسفید کردهی محترمی که تابستان و زمستان، کت و شلوارِ اتوکشیدهی جنتلمنی تنش هست و کفش واکس زدهی چرم خالص به پا و سر و …
امروز که ۲۶ روز گذشته از ماه مبارک باشد، سرازیریِ اتمامِ شمارهها تا رسیدن عید دارد به نهایت سرعتش نزدیک میشود و مردمان – چه آنها که روزه میدارند و بیشتر از روزهدارها، روزهخوارها- منتظرالعید و منتظرالحلولِ ماهِ نو اند. یک پای ثابت دعاهای ماه مبارک، خواستن توفیق حج در سالجاریست. و نه فقط برای …
هر سفر حجی که پیش میآید، دوره میافتم به دوره کردن کتابهائی که دارم و دوره میافتم به خریدن و انباشتن کتابهائی که ندارم و به حج مرتبطند. سالها پیش وقتی هنوز همشهری داستان را دوستان دورهی فعلی شواری شهر تهران، به پول نفروخته بودند و هنوز سردبیرش نفیسه مرشدزادهی کار بلد بود، در شمارهای …
سختترین ساعت و روز ممکن برای رفتن به کلاسی که خادمیِ حج و در جرگه عوامل حج ماندنت را به نشستن در آن کلاس که درَش محتوائی تکراری ارائه میشود، گرو گرفتهاند و در هیچکدام از چندین و چند ساعت دورهای که قبل از هر موسم حج برای عوامل برگزار میشود، حرف نو و ناشنیدهای …
عمو که شب عید و در ناممکنترین زمان مجبور شد یک سر بیاید خوی و سند فیش حجی را که برایش خریده بودیم را شخصا در محضر ثبت اسناد رسمی امضا کند، در ضمن اسناد و مدارکی که باید برای امضای اوراق همراهش میبود، هدیهی گرانبهائی برایم آورد؛ سجلیِ پدربزرگم مرحوم مش حسین آقای شرفخانلوی …
اینها مکالمات دو نفر از کسانی است که روز جمعهی گذشته، در حاشیه جلسه اول آموزش کاروان حج نشسته بودند در صف انتظار معاینه پزشکی. یکی از دو نفر همراه مادرِ پیرسالش آمده بود که مادر را در معاینه همراهی کند و آن دیگری زائرمان بود و قرار بود خودش معاینه شود. +انشاءالله خودت هم …
مثل خیلی از دیگر مناسبات فیمابینی که در مملکت ساختهایم و باعث تقابل دو نفر، گروه، همکار و همراه باهم شده است، از زمان ابراهیمِ نبی تا یومنا هذا، بین روحانی کاروان حج و عوامل اجرائی، دوئیت و اختلاف رای و سلیقه وجود دارد و عجیب است که هر دو طرف حقاند! در این چند …
دکتر بعد از اینکه گفت «کتت را دربیاور و آستین دست راستت را بالا بزن» پرسید «شغلت چیست؟» و پرسید که در گام اول معاینه بفهمد که آیا طرف مشکل تکلمی دارد یا نه. یعنی سوال از آن سوالهای بیخودی بود که برای اخذ منظور دیگری پرسیده میشوند! قرص جواب داد «نظامیام! اما تو در …
وقتی قرارست سفری جمعی آغاز شود و انسانهائی با سطوح مختلفی از سواد و سن و باورها و ردههای اجتماعی، مقصد مشترکی دارند، سوژههای خوبی برای دیدن! فراهم میآید. خاصه در سفری که قرارست در آن، سطح از بین برود و روستائی و شهری و باسواد و بیسواد و رئیس و قاضی و کشاورز و …
