چون آنان را ببینی جسم و ظاهرشان از آراستگی و وقار، تو را به شگفت آورد و اگر سخن گویند به علت شیرینی و جذابیّت کلام به سخنانشان گوش فرا میدهی اما از پوچی باطن، سبک مغزی و دورویی گویی چوبهای خشکی هستند که به دیواری تکیه دارند و در حقیقت اجسادی بیروحاند که در …
وقتی با پوشش و بیآنکه بدانی سیستم دنیای مجازی آنقدر پیشرفته است که میتواند خیلی راحت ردت را بزند و حتی شماره تلفنی را که با آن کانکت میشوی را در اختیار اهلش بگذارد و آمارت را بریزد روی دایره، دیگر چه نیاز است با ایمیل جعلی و غیر صحیح حرف بزنی تا مجبور شوم …
پیرزن را خیلی سال بود نمیدیدم. از وقتی خانهشان را فروختند و رفتند به محلهای دیگر. نه از خودش خبری داشتم و نه از پسرش که بیست سالی از من بزرگتر بود. پیرزن سواد درست و حسابی نداشت. حتی نمیدانست اعداد را از چپ باید خواند یا از راست و جمع و تفریق صورتحساب سبزی …
پروردگارا! به حق حسین علیهالسلام و یارانش و به حق زینب سلاماللهعلیها ما را از پیروان واقعی آنها قرار بده. پروردگارا! تو در قرآن از کسانی یاد کردی و فرمودی یحبهم و یحبونه + ؛ ما را از جملهی آنها قرار بده. پروردگارا! تو در قرآن از کسانی یاد کردی که فرمودی ان الله یدافع …
و اگر حسین نبود و کشتی نجاتش، کِی از بلای شبِ تاریک و بیمِ موج وگردابی چنین حائل امانمان بود؟ و روضه از این مکشوفتر که کشتی نجات از آب دور و خشک لب و عطشان تا عرش پر گشاید؟ … و فرمود: وَ کانَ عَرشُهُ عَلَى الماءِ لِیَبلُوَکُم أَیُّکُم أَحسَنُ عَمَلًا +
باریکهی سیصد و شصت کیلومتر مربعی غزه را که میشود نصف تهران خودمان و یا خودمانیترش قد دریاچهی نیمه جان ارومیه در نظرش گرفت، امروز در هزار و سیصد و هفتاد و چهارمین محرم بعد از قیام حسین بدل به کارزاری شده که سگهای هار صهیونیست در هیئت شمر و خولی و حرمله، جان از …
در طبقهی ششم مسجدالحرام، یک ساعت تمام، رو به چشم سیاه زمین و خیل متراکم جمعیت در حال طواف، از حفظ قرآن خواند و خواند و خواند، بیآنکه تپق بزند یا گلوئی تازه کند و یا حتی اینکه جابجا شود تا زانوانش کرخت نشوند. جوان هم سن و سال من که عرب بود و دوست …
خالد رانندهی سیه چردهی مصری خط هشت نقل و انتقال زائران ایرانی است. قبلا هم چند نوبت مسافرش شدهبودم. جوانکی سی، سی و پنج ساله که عربی را به قول خودش فُصحَه – روان و سلیس – حرف میزند و لهجهی مصری اجل لهجههای متنوع عربی میداند. امشب رفیقش را هم سوار کرده بود و …
در دل سیاه شب، از بین بتن و میلگرد و سیمان و ساختمانهای غول پیکر تنیده درهم که بگذری، میرسی به رد پای رسول و علی و خدیجه و جِبریل. آنجا که در بین کوههای سنگلاخی مکه و جائی حوالی منا، محمد در اعتکافهای چهل شبهاش کنج تنگ غاری را میگزید در ارتقاعی که مشرف …
ترکیهای ها از ده فرسخی تابلواند. خاصه با آن نوار قرمزی که گرد گردن زن و مردشان آویزان است که کارت شناسائیشان به آن متصل است و دور تا دور نوار خط به خط ستاره و هلال سرخ پرچمشان در آن حک شدهاست. نَشئه، مردی میانسال با موهائی کوتاه و ریشی اصلاح شده مثل همهی …