آیه

در من منگر؛ در کرم خویش نگر…

بین این‌همه سیل‌آب اشک و ناله‌ی این‌همه هوائی و هوادار و هواخواه نم کم‌رنگ عشق من نه به چشم می‌آید و نه داخل حساب است… اما شنیده‌ام که در دستگاه محاسبه‌ی خدا، |خیرات| ولو به قدر مثقالِ ذره‌ای حساب دارد و دیده می‌شود + پس موعود من شده به قدر ذره‌ای از بی‌کران مهری که …

استشهادیه!

شب و روزش را نمی‌دانم. نمی‌دانم حتی آن‌جا که تو ساکن آنی اصلا شب و روز و ماه و سال و هفته دارد یا نه! فقط می‌دانم که دور است! که سخت است به آن‌جا رسیدن و دشوار است تا آن‌جا راندن. کسی که از حال شما خبر آورده بود می‌گفت شما راحت و بی …

تنها صداست که می‌ماند…

پیرمرد نصف شب‌ها به خواب عمیق و بعد خُرخُرهای ممتدی که از لحظه‌ی به خواب رفتنش شروع می‌شد، ناخودآگاه شروع به قرائت حمد و سوره می‌کرد و این هر شب اتفاق می‌افتاد و من مانده بودم در حیرت از صافی دلش که هر شب خواب نماز می‌بیند و وسط خواب و خُرخُر، حمد می‌خواند و …

یَحسَبونَ کُلَّ صَیحَهٍ عَلَیهِم

چون آنان را ببینی جسم و ظاهرشان از آراستگی و وقار، تو را به شگفت آورد و اگر سخن گویند به علت شیرینی و جذابیّت کلام به سخنانشان گوش فرا می‌دهی اما از پوچی باطن، سبک مغزی و دورویی گویی چوب‌های خشکی هستند که به دیواری تکیه دارند و در حقیقت اجسادی بی‌روح‌اند که در …

مخاطب خاص دارد!

وقتی با پوشش و بی‌آنکه بدانی سیستم دنیای مجازی آن‌قدر پیش‌رفته است که می‌تواند خیلی راحت ردت را بزند و حتی شماره تلفنی را که با آن کانکت می‌شوی را در اختیار اهلش بگذارد و آمارت را بریزد روی دایره، دیگر چه نیاز است با ایمیل جعلی و غیر صحیح حرف بزنی تا مجبور شوم …

نشان از بی‌نشان‌ها

پیرزن را خیلی سال بود نمی‌دیدم. از وقتی خانه‌شان را فروختند و رفتند به محله‌ای دیگر. نه از خودش خبری داشتم و نه از پسرش که بیست سالی از من بزرگ‌تر بود. پیرزن سواد درست و حسابی نداشت. حتی نمی‌دانست اعداد را از چپ باید خواند یا از راست و جمع و تفریق صورت‌حساب سبزی …

دعا

پروردگارا! به حق حسین علیه‌السلام و یارانش و به حق زینب سلام‌الله‌علیها ما را از پیروان واقعی آن‌ها قرار بده. پروردگارا! تو در قرآن از کسانی یاد کردی و فرمودی یحبهم و یحبونه + ؛ ما را از جمله‌ی آن‌ها قرار بده. پروردگارا! تو در قرآن از کسانی یاد کردی که فرمودی ان الله یدافع …

قحطی آب و دیده‌ها دریاست ای مشک…

و اگر حسین نبود و کشتی نجاتش، کِی از بلای شبِ تاریک و بیمِ موج وگردابی چنین حائل امان‌مان بود؟ و روضه از این مکشوف‌تر که کشتی نجات از آب دور و خشک لب و عطشان تا عرش پر گشاید؟ … و فرمود: وَ کانَ عَر‌شُهُ عَلَى الماءِ لِیَبلُوَکُم أَیُّکُم أَحسَنُ عَمَلًا +

خون بر شمشیر پیروز است!

باریکه‌ی سی‌صد و شصت کیلومتر مربعی غزه را که می‌شود نصف تهران خودمان و یا خودمانی‌ترش قد دریاچه‌ی نیمه جان ارومیه در نظرش گرفت، ام‌روز در هزار و سی‌صد و هفتاد و چهارمین محرم بعد از قیام حسین بدل به کارزاری شده که سگ‌های هار صهیونیست در هیئت شمر و خولی و حرمله، جان از …

اِقراء!

در طبقه‌ی ششم مسجدالحرام، یک ساعت تمام، رو به چشم سیاه زمین و خیل متراکم جمعیت در حال طواف، از حفظ قرآن خواند و خواند و خواند، بی‌آن‌که تپق بزند یا گلوئی تازه کند و یا حتی این‌که جابجا شود تا زانوانش کرخت نشوند. جوان هم سن و سال من که عرب بود و دوست …