شهیدانه

کربلا ما را در خیل کربلائیان بپذیر…

سخت است آدم بیست سی میلیون نفر زائر داشته باشد و هوای تک به تک‌شان را داشته باشد و به تک به تک‌شان برسد و حتا اسم تک به تک‌شان را بداند و احوال همه‌شان دستش باشد. سخت که نه. غیر ممکن است. کار هر آدمی نیست هوای این‌همه میهمان را داشتن. این فقط از …

قرآن مأنوس

اولین قرآنش را با اولین دست‌مزدی که از پدرش گرفت خرید. با اجرت گره‌هائی که در جان تار و پود قالی‌های کارگاه پدرش زده بود. جانش به جان قرآنش بند بود. از روی آن برای جلسات شبانه‌ی قرائتی که دوست پدرش برگزار می‌کرد، تکلیف هر شبش را روان می‌کرد که توی خواندن تپق نزند. بعدها …

دوش وقت سحر از غصه نجاتش دادند

گفت از وقتی که تو را بعد مدت‌ها دوباره دیده، دیدش به دنیا امیدوارانه‌تر شده است. باورش شده که خوبی‌های دنیا تمام نشده‌اند و باریکه‌ی نوری که از رحمت در زندگی‌اش مانده نجاتش داده. الغرض، پر از شوق شده بود بعد از آن وقت سحر که از غصه نجاتش دادی… .

دیدار

فرق من و او، دی‌روز وقتی دیدیمت این بود که او قبلن بخت دیدنت را داشت و من نه. تو را جزء به جزء یادش مانده بود. اجزای ابروها و گردی صورت و برجستگی‌های گونه و نوع قرار گرفتن گوش‌ها و پرپشتی موهای مجعدت را. حتا یکی را آورده بود که به تو رفته و …

کربلا… اربعین… اشتیاق

اربعین با اشک می‌آید و اشک‌های سرازیر و امیدهای منتظر و مشتاقِ زائرانی که عاشقانه روزهای ذی حجه و محرم و صفر را شماره می‌کنند تا پای پیاده به بیستم صفر و به خیل مشتاقان سیدشهیدان برسند، یعنی این که مهیا باید شدن… .

راست قامتان

سخت است همه‌ی داشته‌هایت از کسی که دوستش داری، از کسی که بیش از همه و هر کسی دوستش داری، چند قطعه عکس سیاه و سفید و رنگیِ رنگ و رو رفته‌ باشد و چند تکه لباس که حالا دیگر بعد از سی و چند سال کهنه‌ی کهنه شده‌اند و یکی دو تکه دمبل که …

او جعفرِ خداست!

“مردی غروب کرد وقتی افق شکست خورشید دیگری جای پدر نشست — او یک امام بود هر چند بی‌قیام او یک رسول بود! جبریل شاهد است — در آخرین کلام حرفش نماز بود او جعفر خداست، پیری که بود و هست — از ترس بشکند دشمن نماز او این یک نماز نیست، تیغی‌ست روی دست …

و علاماتٍ و بالنجم هم یهتدون

بعضی‌هاشان انگار که دیگر هیچ صنمی با ما و دنیا ندارند. رفته‌اند که رفته‌اند. انگار نه انگار که روزی روزگاری پا در خاک این دنیا داشتند. “در قهقه‌ی مستانه‌شان و در شادی وصول‌شان عند ربهم یرزقون‌اند…” + به هیچ صراطی مجاب نمی‌شوند که سری به ما و دنیا و آن‌چه بر سر ما می‌گذرد بزنند. …

مهیا

گفت: “دل کندن از دنیا شرط اول انتخاب شدن است. باید طوری باشی که وقت انتخاب، به چشمِ خدا بیائی تا سوایت کند. کسی خبر ندارد و کسی خبر نداده که خدا کی قرارست دوباره درها بگشاید. سعی کن همیشه‌ی خدا مهیا باشی… .” و گفت: عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید…