رسم است شب یلدا را کنار شبچره خوردن و لمباندن حلوا و پشمک و هندوانه، به نقل قصه و خواندن حافظ بگذرانند و اگر ذوقی بود و حالی، خوش بُود گر محک تاپماچا (چیستان) آید به میان و قدیمتر در آذربایجان ما رسم بود دیوان “فضولی” شاعرِ غزلسرا هم میآمد به میان و مردم آن …
به اسمش نمیآمد که اینهمه شیرین باشد؛ «تاریخ علم در دوره اسلامی» و نمیدانستم استادش اینقدر شیفتهی پیامبر باشد و اینقدر با حرارت و پر از شوق از رسول خدا بگوید و «پیامبر اکرم» از دهنش نیفتد و مفتونِ جانِ جهان باشد و شیفتهی محمد. که درود خدا بر او باد. نمیدانستم که پیامبر، فقط …
رفیقِ همکاری داریم که ۱۲ سال پیش وقتی استخدام شدم، یکراست فرستادندم زیر دست او و نگو در تمام ماههائی که شاد و خرم از صبح تا ظهر میگفتیم و میخندیدیم و کار! راه میانداختیم، دارد زاغ سیاه چوب میزند و سبک سنگین میکند و میآزمایدم به انواع سنگ محکها که آیا یکی مثل خودشانم …
آقای دکتر که کت و شلوار مشکی و پیراهن رنگ روشن به تن و برق در نگاهش داشت، قرار بود زبان بهمان تدریس کند. بعدِ قریب به ۱۵ سال که از آخرین واحد زبان انگلیسیای که پاس کرده بودیم میگذشت. عرقِ خوف از شش سوراخمان شُر و شُر جاری بود که آمد تو. مرد میانسالِ …
دوباره بعد از ۱۹ سال، مهرماه برایم رنگِ درس و دانشگاه و اضطراب سر وقت رسیدن به کلاس و حاضر غائب شدن گرفت. وقتی در عصر پنجشنبهای پائیزی که خورشید نهایت زورش را برای گرم کردن زمین و هوا میزد و نگفته معلوم بود طرفی نخواهد بست از این زور بیخودی که میزند و در …
مشکی محرم را از وقتی امام شهید را شناختهام داشتهام. یادش بخیر آن سالها که نوجوان بودیم و جلسات زیارت عاشورایِ عاشورا تا اربعینِ حاج ولی آقای نوروزی تازه راه افتاده بود و شیرینی اسمِ حسین تازه داشت میخزید توی رگهایمان و راه کربلا و زیارت امام مسدود بود و دیدن حرم یک آرزوی دست …
روزهای آخر مکه است و باید کمکم جمع کنیم که برویم و مگر میشود و مگر دل میشود کَند و مگر باورت میشود همجواری با چشم سیاه زمین و زمزم دارد به این زودی تمام میشود و یارِ نادیده سیر را باز باید بگذاری و در بیچارگی تمام بروی و باید این چند روزِ باقی …
(این یادداشت با چند روز تاخیر نوشته شده است.) اولین بار اسمش را در اثنای حج ۹۶ شنیدم. آنسال هم مثل الان و البته مثل هر سفر دیگری که حج آمدهام، یادداشتهای حج را مینوشتم و در مجازستان میپراکندم و دوستی از دوستان قدیمیِ نشر روایت فتح که یادداشتها را میخواند بهم گفت که کسی …
امروز که یکشنبه باشد، در ایران روز عرفه است و در عربستان یک روز بعدترش؛ یعنی عید قربان. و من ماندهام که این ریش درازهای دستار خالخالیِ قرمز به سرِ وهابی با اینهمه تکنولوژی که ارباب در اختیارشان گذاشته و میگذارد، چطورست که شعور استفاده از ابزارهای رصد هلال را ندارند و با فتوای چند …
نوشتن بهترین و ماندگارترین ابزارِ نگه داشتن خاطرهها و اتفاقهاست. طوری که از اول تاریخ تمدن بشر و از زمانیکه خط اختراع شده، همیشه بوده و بعد از این هم خواهد بود و زرق و برق تکنولوژیهای جدید ولو با کیفیت 4K آمدهاند و رفتهاند و نتوانستهاند ماندگاری و عمق کتابت و نوشتن را داشته …
