Month: مرداد ۱۳۹۲

اصول امیرالمؤمنین

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌خواهد به دنیا نشان دهد که؛ اصول اسلامی در همه‌ی شرایط قابل پیاده شدن است. واقع قضیه هم هم‌این طور است. اصول اسلامی، شکل لباس امیرالمؤمنین نیست که اگر امیرالمؤمنین لُنگ می‌بست یا پیراهن می‌پوشید، ام‌روز لازم باشد ما هم هم‌آن کار را بکنیم! اصول اسلامی عبارتست از: عدالت، توحید، انصاف با مردم، …

با کریمان

ام‌شب در خنکای نسیمی که از بهشت وزانده‌ای و می‌دانم که در هر وزشش، عطر بالِ فرشته‌ای است که از عرش و در رکاب “روح” نازل شده تا سهم تقدیر هر کدام‌مان را به محضر صاحب علیه‌السلام آورَد، چشم در چشم آسمانی که در تسخیر ملائک است و تا سحر، سلام دارد و تسلیم، دست …

و خدعتنی الدنیا…

فکر دنیا و غصه‌های بی‌پایانی که دارد رشته‌ی افکار مرا از تو بریده است. باید سال و ماهی بگذرد و شبِ قدری مقدر آید که مگر مثل منی غافل و بی‌دل، یادم بیفتد که این‌ سبک زنده‌گی که ما داریم، گره از کار بنده‌گی نخواهد گشود؟!

خواجه مگر غلامِ سیه روی ندارد؟

این‌همه روز و شب و عید و عزا و سیف و شتاء آمدند و رفتند. این‌همه ماه رمضان، ارزانی‌ام شد. این‌همه میهمانِ شب‌های قدری شدم که به سرعت برق آمدند و چون باد سپری شدند. اما هنوز که هنوز است، با این‌همه فرصتی که سوزانده‌ام، حسرت یک آن بنده‌گی به دلم مانده… . کِی می‌شود …

کهکشان‌ها نخی از وصله‌ی نعلین علی

کاش سهمِ اشکِ ام‌شبِ ما، به‌قدر نمی از دریای مظلومیتی بود که داشتی و قطره‌ای از اقیانوس عظمتی که تو را تواند تصویر کرد. کلام کِی توانسته هم‌تای صولتت و هم‌پایِ همتت بیاید. “تو آن بزرگ‌ترین هرمی که فرعون خیال تصور تواند کرد و ژرف‌ترین اقیانوس که عمود بر زمین راه می‌رود و پای‌افزاری وصله‌دار …

و اسئلک الامان…

حساب که می‌کنم، غیر این‌که در دل دوست به هر شیوه که ممکن است رهی باید بجویم – و غیر این چاره‌ای برای خوش عاقبتی نیست- نمی‌یابم و هر راه دیگری جز این، به بی‌راهه می‌رود. الغرض، در این شب‌های آسمانی که فاصله‌ی عرش و فرش به قدر یک قطره اشک است و یک آهِ …

آن شب قدری که گویند اهل خلوت ام‌شب است؟

می‌گویم؛ رَ‌بِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ‌ فَقِیر + که یعنی؛ الهی! من به هر خیرى که سویم فرستى سخت نیازمندم… . مثل موسی، که عطشان و خسته و زار و نزار و با پای برآبله و از صحرای سینا گذشته و در آستانه مَدیَن و قبل دیدار شعیب، وقتی از سر چاه به …

اُدخلوها بسلامٍ آمِنین

یک‌سالِ قمری از قدر قبلی می‌گذرد. کاش حواس‌مان بود به نعماتی که قدر قبلی مقدرمان کرد و اهلش نبودیم… کاش کریم باز به کرمش کلهم اجمعین معاصی ما را ندید می‌گرفت، آن‌سان که؛ شتر دیدی ندیدی! کاش سهم ام‌سالِ ما از موهبت شب‌های پر از اسرار قدر، دانائی باشد و نه دارائی دنیا و ما …

خنکای ظهور و گرمای آفتاب تموز

دائم دعا می‌کنیم که دیر نشود دیدارمان با دل‌بر و زودتر بیاید آقائی که آمدنش جهان را گلستان می‌کند و می‌دانیم که آمدن منجی و ظهور حضرت حجت، فقط به شعر و اشک و آه و ندبه نیست و جگر شیر می‌خواهد هم‌راهی امامِ موعود و باید در راه آمدنش سر باخت و جان داد …