دل نامه غروب تدریجی یک رویا توسط حسین شرفخانلو در جمعه, اکتبر 15, 2010 از خواب و یوسُف و تعبیر، همین قدر می دانم که هیچ تعبیری به دیدار تو نخواهد رسید… حالا هر خوابی که باشد! میهمان چشم هایم که هیهات، در قاب خواب هایم نیز حلول نخواهی کرد… نوشتهی قبلی نوشتهی بعدی نوشتههای مرتبط تلخند جماعت خدا دستهبندی نشده دل نامه عمومی نوستالوژی بیخواهری اِقرَأ كِتابَك جماعت خدا دل نامه روزمرهها سفر شهیدانه شیعهگی نوستالوژی و فرمود: «جز برای رضای خدا کاری مکن» جماعت خدا خوی دفاع دل نامه ذکر روزمرهها شهیدانه شیعهگی نوستالوژی برای عموی ملای مجاهدی که داشتم
اِقرَأ كِتابَك جماعت خدا دل نامه روزمرهها سفر شهیدانه شیعهگی نوستالوژی و فرمود: «جز برای رضای خدا کاری مکن»