دل نامه زود ِ دیر توسط حسین شرفخانلو در پنجشنبه, مارس 3, 2011 حرفهای ما هنوز ناتمام… تا نگاه می کنی: وقت رفتن است بازهم همان حکایت همیشگی! پیش از آنکه با خبر شوی لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود آی… ناگهان چقدر زود دیر می شود! قیصر امین پور. که خدایش رحمت کناد… نوشتهی قبلی نوشتهی بعدی نوشتههای مرتبط تلخند جماعت خدا دستهبندی نشده دل نامه عمومی نوستالوژی بیخواهری اِقرَأ كِتابَك جماعت خدا دل نامه روزمرهها سفر شهیدانه شیعهگی نوستالوژی و فرمود: «جز برای رضای خدا کاری مکن» جماعت خدا خوی دفاع دل نامه ذکر روزمرهها شهیدانه شیعهگی نوستالوژی برای عموی ملای مجاهدی که داشتم
اِقرَأ كِتابَك جماعت خدا دل نامه روزمرهها سفر شهیدانه شیعهگی نوستالوژی و فرمود: «جز برای رضای خدا کاری مکن»
دیدگاهها
ناگهان
چقدر زود
پیر می شویم…