“برای سلامتی قطبِ عالَمِ امکان حضرتِ امامِ زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و خوشنودی قلب نازنینِ آن حضرت و عرضِ تبریک به مناسبت میلاد پیامبر گرامی اسلام صلوات” این عبارت و مثل اینها، با صوتی رسا و کلماتی که شمرده شمرده ادا میشدند، انگار که هر کلمه سهمی دارد برای ادا شدن و سهم …
این یادداشت را مینویسم بخاطر حسرتی که از تعطیلی حج ۹۹ دارم. داغی که با هیچ آبی سرد نمیشود و هر هزار جهد که بکردم که مگر شمار حجاج امسال باشم، افاقه نکرد که نکرد و مینویسمش به شکرانهی اتفاقی مبارکی که در حج ۹۸ افتاد و الاهی که مکرر تکرار شود. همیشه و هربار …
به اسمش نمیآمد که اینهمه شیرین باشد؛ «تاریخ علم در دوره اسلامی» و نمیدانستم استادش اینقدر شیفتهی پیامبر باشد و اینقدر با حرارت و پر از شوق از رسول خدا بگوید و «پیامبر اکرم» از دهنش نیفتد و مفتونِ جانِ جهان باشد و شیفتهی محمد. که درود خدا بر او باد. نمیدانستم که پیامبر، فقط …
قبلتر متوجهِ این معنا نبودم که کلهم اجمعین مناسک حج، فقط و فقط یک ذکر واجب دارد و آن لبیکی است که در میقات باید بگوئی و با گفتن آن مُحرم شوی و باقی مناسک حج، یا دور زدن است و یا رفتن و برگشتن و یا وقوف و ماندن و هیچ ذکر و دعا …
روزهای آخرِ قبلِ رفتن است و هی از زمین و آسمان کارِ نیمه تمام میبارد روی سرت و هی باید تمرکز کنی و هی اضطراب میآید روی اضطراب و هی سیاههی کارهای نکردهی قبل سفر پُر تر میشوند و هی داری دست و پا میزنی بین کارها و قرارها و هماهنگیهای لازمِ قبلِ سفری اقلا …
خیلی وقتها به این فکر میکنم که آدمها بیشتر بخاطر بازماندگانِ مرحومی که تازه از دنیا رفته میآیند مراسم تشییع و ختم و خاکسپاری تا بخاطر خودِ میت. دلیلش هم تاجهای بزرگ گل با تقدیمنامههای درشت و بنر و تابلوهای تسلیتی است که اسمِ اظهار همدردی کننده و اظهار همدردی شونده، درشتتر از نام مرحومی …
خیلی سال قبل یکی از رفقای طلبهی اهل درد و عامل به وظیفه، از سر دغدغهای که داشت میگفت بهزیستی پسر بچههائی که در شهر دچار یتیمی و یا بدسرپرستی میشوند را به خاطر نبودن مرکزی برای نگهداری از ایشان، منتقل میکند به یکی از شهرهای سُنی نشین جنوب استان و پسران دچار، در فضای …
اینها مکالمات دو نفر از کسانی است که روز جمعهی گذشته، در حاشیه جلسه اول آموزش کاروان حج نشسته بودند در صف انتظار معاینه پزشکی. یکی از دو نفر همراه مادرِ پیرسالش آمده بود که مادر را در معاینه همراهی کند و آن دیگری زائرمان بود و قرار بود خودش معاینه شود. +انشاءالله خودت هم …
یک پوستر که در قلبش عکس امام تعبیه شده و دورتادورش را عکس ۴*۳ شهدای کربلای پنج است، بدون هیچ اضافهی دیگری که وصله پینه شده باشد بهش مثل پوکهی توپ ۱۰۶ و چفیه و پلاک و لاله و… سالهای سال است هر سال همین روزها با تاریخ بروز شده میرود روی دیوارهای شهر. از …
خیاط خانهاش نزدیک مغازهی نجاری ما بود؛ خیاطی علیلو. با تابلوئی که رویش عکس لباس پاسداری کشیده بودند. نظامیدوز بود. کارش هم این بود که از صبح تا شب لباس فرم بدوزد برای پاسدارها. و فقط برای پاسدارها. آن سالها شهربانی و ژاندارمری هم بود بین سازمانهای نظامی و آقا مشد علی، نه برای ارتش …