اسم خوبی دارد؛ مراسم تکریم و معارفه. یعنی که مدیر قبلی را به جهت خدمتی که کرده، عزیز داشتن و تشکر کردن و مدیرِ تازه نفسِ جدیدالانتصاب را معرفی کردن. که بطرز رسمی به دستگاهها، ادارات و مردم بگویند که من بعد، کت تنِ کیست؟ طبیعیست که تکریم و معارفه شهردار شهر با مثلا تکریم …
سال ۸۶ نزدیکترین مواجههی من با کاندیداتوری برای انتخابات، اتفاق افتاد. سالی که یکی از دوستانم عزمِ “مجلسی آدم” شدن کرد و ماهها قبل از انتخابات همهمان شب به شب جمع میشدیم دورِ او تا کمکش کنیم برود به بهارستان و کار تا لحظات آخر خوب پیش رفت و یکی دو حرکت مانده به آخرِ …
پیرمرد را اول بار، سالها پیش در جلسهای انتخاباتی دیدم. در یکی از همان شبنشینیهائی که معمولا چند ماه مانده به انتخابات و بطور زیرزمینی و غیرعلنی، در منزل نامزدهای انتخابات برقرار میشود و مدعوین یا به دلیل قوم و خویش بودن و مال یک محله یا روستا بودن و یا به دلیل همحزب و …
هرکسی بخواهد در مزایدهای دولتی شرکت کند، باید مبلغ مختصری را به عنوان سپرده در وجه سازمان برگزار کننده مزایده واریز کند و این سپرده تا روز اعلام نتیجه مزایده در حساب سازمان میماند و بعد از معلوم شدن برنده، بازندگان یکان یکان میآیند برای استرداد مبلغی که سپردهاند در حساب سازمان رسوب کند. فردای …
آگهی مزایده یعنی خبر دادن به طالبین که آی ملت چه نشستهاید که فلان جای دولتی، میخواهد فلان کالایش را بفروشد و یا مثلا فلان خدماتش را واگذار کند به غیر. و آگهی، ملت را و ملت، هم را خبر میکنند و مشتریها صف میبندند و لج و لجبازی بقول “خان خله”ی “روزی روزگای”، سر …
روز دوم یا سوم انتشار آگهی بود که یکی از بچههای بالا زنگ زد و بعد از حال و احوال کردنهای معمول، مستقیم رفت سراغ اصلِ این مطلب که «چرا برای اجاره محل دکه حجاری، آگهی دادهاید؟» وا رفتم. باید برای کاری که باید انجام میشد، دلیل میآوردم. معلوم بود که مسلم رفته و کسی …
دستور مقام قضائی به دستگاهها ابلاغ شد و ظاهر امر این بود که کار تمام شده و به عقل ما، همه مجاری و منافذ بسته شده و جابر عملا هیچ امکانی برای فعالیت ندارد. خیال باطلی که به هفته نکشید نقش بر آب شد. آنروزها با روحانی سادهدلی قرارداد همکاری بسته بودیم که بر فرآیند …
قبرستان و ملحقاتش جزء چیزهائی هستند که آدم به خودی خود دوست ندارد هیچ مواجههای باهاشان داشته باشد و صبحِ کلهی سحر از خانه بیرون آمدنی با آنها مواجه شود. قضاوتی در مورد بد و خوب بودنِ این ناخوشایندی ندارم اما اینرا باید در نظر داشت که اگر نحوستی در رخ به رخ شدنِ مدام …
یکی دو هفته بعد از مراجعت از سفر اربعین بود که شهردار حکمم را امضا کرد. در این دو هفته نه من سراغی از نوشته شدن و نشدن حکم گرفته بودم و نه او با آنهمه مشغله و مراجعات یادش مانده بود قرارست چنین حکمی بنویسد. حالا کدام شیرِ پاک خوردهای خاطر نشان کرد یا …
یک هفته مانده به اربعین سال ۹۵، وقتی دو سه ماه بود فشارها به تیم جدید مدیریت شهری جواب داده بود و از مقام منیع معاونت فرهنگی شهرداری برکنار و در کسوت معاونِ معاون خدمات شهری، اتاقی بهم داده بودند در طبقه دوم ساختمان خدمات با یک میز تحریر و یک دست صندلی و میز …