شیعه‌گی

موسای مسیح

قد بلند و زیبا، با نگاهی گیرا و کلامی نافذ. آمده بود دلِ شیعه و سنی و مارونی و مسیحی را ببَرد و دل‌ها را که ربود، به هم گره‌شان بزند؛ امام موسای صدر. مسیح لبنان. پدر یتیمان جبل عامل. که چشم‌های آبیِ خوشرنگ داشت و شبیه پیامبران قدم برمی‌داشت و برای مسلمانان مثالِ محمد …

خانه‌ی آقای بازیگر

دی‌روز در ادامه‌ی برنامه‌های بزرگداشتی-مناسبتیِ هفته دولت، بنا بود برویم به زیارت چند خانواده شهید و جانبازِ کارمند. دیدارهای خوبی که تجدید عهد است با آرمان و اهدافی که روزگاری نه چندان دور، بر سر آن، خیل عظیمی از جوانان این مُلک جان دادند و آن‌هاشان که باقی‌اند، بر سر آن عهد که بستند، هستند. …

دیدار؛ پشت دروازه‌های بهشت

گفت*؛ چند سالی بود که مشغول معنی و تفسیر آیه‌ی (وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّهِ زُمَرا) بودم… فکر می‌کردم چرا خدا گفته مومنین را به بهشت می‌کشانند! و چرا باید مومنی را به بهشت کشانید و مگر نه این‌که مومن، خود مشتاق بهشت است؟! می‌گفت هر کتاب تفسیر و حدیثی که داشتم را …

این؛ یک ارادت‌نامه است

آرام و شمرده قدم برمی‌دارد. آرام‌تر و شمرده‌تر حرف می‌زند. – من بچه سال بودم و خیلی یادم نمی‌آید ولی می‌گویند مرحوم پدرش هم هم‌این گونه بود؛ آرام و متین و موقر – منبرِ هر شبش را قِسمی به احکام و قِسم دیگری را به حکایت و حدیث برگزار می‌کند و همیشه‌ی خدا، تهِ تهِ …

شهدا برگشته‌اند

کارگر، بنا، معلم، دانشجو، بقال و راننده تاکسی و آرایش‌گر… . کسی وقتی می‌رفتند نپرسید از شغل و حال و روزشان. همه‌شان به صف شدند که بروند. که بروند تا ایران بماند. تا بمانیم. تا تاریخ‌مان لنگه‌ی تاریخ حمله‌ی مغول و چنگیز و اسکندر نوشته نشود. تا کیان‌مان تکه تکه نشود. تکه تکه شدند تا …

به بهانه‌ی پنجم مرداد، سال‌روز سفر ره‌بر به سرِ ایران؛ آذربابجان

سنت نیکوی دیدار با مردم اقصی نقاط کشور، از دوره‌ی ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای آغاز شد. در همه‌ی بیست و هفت سالی که آقا، ردای رهبری بر دوش‌شان است، سالی نبوده که ایشان بار سفر نبندند و باری نبوده که امت به استقبال از امام خویش سر از پا نشناسند. سفرهای رهبر انقلاب نه از …

برای “شبیه خودش”

بالاخره کتابِ حامد چاپ شد. سومین کتاب از مجموعه‌ی “مدافعانِ حرم” انتشارات روایت فتح که قضا را سومین کتابِ چاپ شده‌ی من هم هست؛ بعد از دو کاری که برای پدرم نوشته‌ام: “اشتباه می‌کنید! من زنده‌ام” و “درضیه”. “شبیه خودش” کتابی که بنا نبود قبل از کاری که برای شهید “مصطفا حامدِ پیش‌قدم” شروع کرده …

سرطان

و اما فقره‌ی آن غده‌ی چرکین که مثل سرطان در سراسر منطقه ریشه دوانیده. گیریم که با ترکیه رودربایستی ها را کنار گذاشته و دوستی را آشکار کرده و گیریم کل پایگاه‌ها و فرودگاه‌های هوائیِ آذربایجانِ شمالی را اجاره کرده و گیریم در کردستان عراق جای پا باز کرده برای خودش و گیریم هزار غلط …

تکان‌ها تکانش نداد!

“علامه طباطبایی در احوالات استادشان آقا سیدعلی آقای قاضی خاطره‌ای دارند که نقل به مضمونش این است: روزی در کلاس درس بوده‌اند که گویا زلزله می‌شود. همه‌ی طلاب فرار می‌کنند. سقف می‌ریزد… . گرد و غبار آوار که می‌خوابد، تازه یاد استاد می‌افتند که وقتِ فرار آن‌ها از جایش تکان نخورده بود و برمی‌گردند می‌بینند …

اذن جهاد؛ یا “خوش بُود گر محک تجربه آید به میان”

سخت‌ترین کار عالم این است که در معادله‌ای که مجهولاتش پر از عشقند، بگردی دنبال متغیرهائی که با عقل سنجیده می‌شوند و سوالاتت را بکشانی در دایره منطق و استدلال و اما و اگر و شاید و لابد و باید و نباید که ته‌ش نتیجه بگیری “تیر برای قلب هر آدمی ضرر دارد” و از …