به شمارهی روزها، هشتاد و نه روز تا موعد انتخاباتی که بناست خرقهی ریاست بر جمهورِ مردم مسلمان ایران را به دوش رجلی سیاسی و آگاه و مدیر و مدبر و … کند، زمان باقیست.
همزمان، در آن روزِ سرنوشت، تکلیفِ بیش از یکصد هزار عضو شوراهای اسلامیِ شهر و روستا هم روشن خواهد شد و البته در ولایاتی انتخابات میاندورهای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان نیز بناست برگزار شود.
غرض، از خردادِ پرحادثهی پیشِ رو، چنان که برمیآید اصحاب التهاب و تشنج و فتنه باز خوابِ پریشان برای این مُلک و ملتش دیدهاند که ملاتِ کار را میتوان در واژگانِ پرتکراری چون انتخابات آزاد و گروکشیهای زودهنگام و اخم و بغض و قهر و تهدید سرِ عدم تأئید احتمالی برخی حضرات دید.
فتنهای که به زعم من، دودِ پرداختنِ بیش از حد به آن و حواشیِ گریز ناپذیرش، به چشم سرمایههای انسانی جامعه میرود و انرژی جامعه و سیستم مدیریتی و اجرائی کشور را تا انتخابات و بسا چند ماه بعد از آن، به همراهِ همهی رسانهها و اطلاع رسانیها حولِ دورِ باطلی خواهد چرخاند که اولین ضررش غفلت از ساختن و پیش رفتن و آباد کردن است.
کاش همهی حضراتی که از الان و حتی چندین و چند ماه قبل، سینه میدرند برای ربودن گویِ خدمت به مردم و مدعیاند قانون را بهتر از رقبا از برند و بهتر میتوانند اجرایش کنند، در گام اول مقید به رعایت حدودِ تصریح شده در قانون در فقرهی رعایت زمانبندی و نحوهی تبلیغات باشند…
سخن در باب انتخابِ مردی که بناست امورات اجرائیِ عبور ملت از گردنهی تاریخیِ امروزِ ایران را دست بگیرد بسیار است و تو؛ شرح این هجران و این سوزِ جگر/ این زمان بگذار تا وقتی دگر…