از قضا منی که الان چهل سال بیشتر است حسین، پسرِ علی شرفخانلو شدهام، در سن و سالیم که در کوچه و خیابان برای طفلان و نوجوانانِ ناشناس که اسمم را بلد نباشند، عمو خطاب شوم و ماجرا وقتی جالبتر میشود که بدانیم همهی آنها که مرا از نزدیک میشناسند میدانند که همهی دوست و …
پ یکی از چند حرف از بین ۳۲ حرف زبان فارسی است که خیلی کم در اول اسم و فامیل آدمها میآیند و نمیدانم چرا. و آنقدر کم تکرار که در دفترچه تلفنهای قدیمی در هیچ دورهای از تاریخ، صفحه اختصاصی برای خودش نداشت و همیشهی خدا سربار حروفی مثل ب و ت بود و …
قصه قبرستان را نوشته و تحویل دادهام و ناشرش همین پیش پای شما طرح روی جلدش را فرستاد که برای بازدید نهائی ببینم و عیب و علتها را رفع و رجوع کنیم که برود چاپخانه و بعدش تدارک مراسم رونمائی و معرفی و فلان. و لکن نه بازی مرگ را سوتِ پایانی هست و نه …
آن سالی که با دکتر مشکینیمان تازه قوم و خویش شده بودیم، هر از گاهی تنگ غروب سر و کله حاج اصغر پیدا میشد و میآمد دم مغازهی آغام خدابیامرز و ساعتی مینشست و میرفت. با آن عینک دودی و کت و شلوار همیشه اتوکشیدهی مشکی و پیراهن آبی و عطر tea rose که بلااستثناء …
اصلش این است که تا محک تجربه به میان نیامده باشد، عیار آدمها و جریانها و دستهها معلوم نمیشود. خاصه برای مردمی مثل ما که معمولا دچار پیشداوری و زدن همه با یک چوب و تعمیم دادنها و از جزء به کل رسیدنها هستیم بیآنکه علمِ نتیجه گرفتن و تعمیم دادن را بلد باشیم… . …
یکی دیگر از قشنگیهای حج به محدود بودن آن است. یعنی خدا طوری حج را برخلاف سایر اعمال عبادی، طوری طراحی کرده که قابل دسترسی برای عموم نباشد. اینکه باید بحدی تلاش اقتصادی داشته باشی که بتوانی هزینه سفر و اقامت در مکه را بپردازی و طبیعتا این از عهدهی عموم مردم خارج است و …
یادداشت دیروزم که به بهانهی انتشار خبر ازدواج همسر شهید حججی بود و به عمد، سمت و سوئی نداشت و فقط به شکافتن مساله پرداخته بود، بازخوردهای مختلفی در اطراف و اکناف فضای مجازی داشت. در آن یادداشت و به طور ضمنی نوشتم که تحملِ نبودن سرپرست خانواده در ایام جنگ به مراتب راحتتر از …