کسی خدا را یادش هست؟ خدائی را که جلوت و خلوت ما برای او عیان است و از اسرار درون و ضمیر افعال آگاهتر است… !؟
برای از تو نوشتن بهانه هست ولی… حرفهای فقط عاشقانه هست ولی… .
از همهی حرم و معابر منتهی به مضجع شریف آدم دلش پر میکشد که گم شود که اهلش پیدایش کنند و تحویل دفتر پیدا شدهگانش بدهند. یعنی؛ گم شدن در ریق رحمت رضوی عالمی دارد که مپرس… .
در فقرهی پست قبلی معروض است که؛ هدف حقیر موجه نشان دادن پارک در زیر تابلوی پارک ممنوع نبود و نیست. غرض، عرض ارادتِ افسر جوانی بود که در ناخودآگاهش حرمت نسل جنگ را بلد شده که نگاه دارد. و بقول خواجه: هر آنکه جانب اهل وفا نگه دارد خداش در همه حال از بلا …
خاصیتِ گرما، کلافگی و به هم ریختگی اعصاب است. اینکه با یونیفرم و کلاه و یال و کوپال مجبور باشی چند ساعت بمانی زیر ظل آفتاب و ترافیک را و بوقهای ممتد رانندههای بیحوصلهای را که شیشهی ماشینشان را بالا کشیدهاند تا خنکای کولرشان بیرون درز نکند را تحمل کنی و مأمور انتقال خودروهای پارک …
مرد میانسال ساده دل که کلهم اجمعین وظیفهاش پر و خالی کردن استکان چای خورده شده و خورده نشده است و تِی کشیدن زمین و هر از گاهی که کسی نباشد، جواب دادن به تلفنهائی که چیزی از حرفهای مخاطبان ناشناسش سر در نمیآورد، برای خودش یک پا نویسنده است. ریزِ اوضاع و اتفاقاتی را …
ما از مهدی جوانی زیبارو ساختهایم در چهارچوب شعرهای عاشقانهی احساسیِ صِرف که ربطی به هزار اتفاق ریز و درشتی که در عالم میگذرد ندارد و متوقعیم بیاید و روزِ ظهورش غروب نشده، دنیا را گلستان کند و تحویل ما دهد که در آن کیف کنیم. ما انتظار نمیدانیم انتظار کشیدن نمیدانیم از مهدی و …
من ماندهام در تدبیر دولتی که مسئولیت خود در به بهشت بردن مردم نفی میکند و معتقد است حکومت وظیفهای در قبال مردم ندارد تا راهی بهشتشان کند، به چه رو و عنوانی منتقدانش را “به جهنم” راهنمائی میکند؟
نصرتی که خدا برای اهلش مقدر فرموده با ارادههای سنگین توپ و حرکت شنیهای تانک روی رملهای به خون آغشتهی غزه و بیشمار سورتی پرواز هدفمند و بیهدفِ بمب افکنهای هوشمند، مهار شدنی نیست. این وسط اما خون کودکان خواهد ریخت تا آبروی نداشتهی مثلن مسلمانهای عربِ حامی صهاینهی وحشی، بیشتر از پیش بریزد و …
و فرمود: صراط مستقیم رفتن و در صراط مستقیم ماندن اول از همه استقامت میخواهد!