پیرمردهای دنیا در هر شهر و قبیلهای با هر رسم و ادب و آئینی ساکن در هر جغرافیائی، همسان و یکسان حرف میزنند و به یک شیوه از کوره به در میشوند و رمزگشائی از شیوهی جلب رضایتِ یکیشان برابرست با کشف رمز همهی آنهای دیگر. پیرمردهای دنیا همه به یک اندازه دوست داشتنی و …
یکی دیگر از ویژگیهای خوبِ آدمی که به قولِ خودش “از تخت” ( ونه از اصل!) افتاده این است که؛ آدم را به دور از شیوههای مرسوم و متعارف در عالمِ سیاست و نه با عناوین و تصنعات، که با اسم کوچک و با صمیمیت خطاب میکند. و تو انگار کن که از تخت افتادن، …
دانستن دانش در پی دانش بودن دیدار مردمانی که دغدغهشان به جای فکر به دلمشغولیهای مرسومٰ طلب دانش است و تنفس در اتمسفری که ملو از دانش جْستن استٰ حال آدم را چنان خوش میکند که مپرس!!!
برای مردمی که در بندِ بندهای آئیننامههای افزایشی و کاهشی درآمد و سود سپرده و نرخ تنزیل و محاسبهی ارزش افزودهاند، افزایشی اتفاق نخواهد افتاد الا فزونیِ مقدار حرص و آز و طمع و دست نیافتن به آرامشی که در پس فراغت از دنیا و ما فیها نهفته است! این قاعده، در مورد آنها که …
کار تو با این مردمان به کج رفته، سخت خواهد بود! با مردمی که از راه به درند و راه به کج رفتهاند و خبر از این کجی و کژتابی ندارند… ما – من و این مردمِ به کجی خو گرفته – هزار سال بیشتر است که در برهوتِ بیامامی و در بیابانِ گمراهی و …
بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینهتوزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار میدهند؛ و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه میگویند: جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است! چه خوب است این سؤال پاسخ داده شود که: ملتهای جهان سوم …
و خدا را شاکریم بابت ثانیه به ثانیه و هر دم و بازدمی که در این سی و پنج سال در اتمسفر مقدس و انقلابیِ جمهوری اسلامی بر ما گذشت و در جانمان رفت که هر نفَسی که فرو میرفت مُمِد حیات بود و چون بر میآمد؛ مفرّح ذات… . و ز دست و زبانِ …
امید امام به نونهالانِ نورستهای بود همآن سربازان در گهواره همآن فدائیانِ سر از پا نشناخته که خاکِ راهِ قدمهای امام، توتیای چشمانشان بود و به اشارهی انگشت امام، هزار کار ناشدنی را شدنی کردند و فعل توانستن را برای حال و آیندهی انقلاب صرف کردند. امیدِ امام بود که به جوان و جوانی باور …
سؤال اساسی من این است: اصلن چرا باید با شیطان سر یک میز نشست و فرعونیت شیطانیاش را به رسمیت شناخت تا توهم سلطهاش گل کند و قمپز در کند که؛ همهی گزینهها روی میز است! یا که؛ گزینهی نظامی روی میز است! و اصلن چرا وقتی اتکای به نیروی درونزای انقلابی میتواند هزار و …
مادر پیر شهید، از روزی که خبر پسرش را شنید که در ارتفاعات سرد و یخبندانِ کردستان از شدت برودت هوا یخ زده و شهید شده، تا به امروز و تا به آخر روزِ عمرش عهد بست که؛ دیگر دستانش آشنا به گرمای هیچ بخاری و شعله و اجاقی گرم نشوند… .