مردِ موعود

بهار؛ منتظرست!

“چه سال‌ها که گذشت و بهار منتظر است بهار ِ زخمی ِ پشت حصار منتظرست – چه سروها که به دست ِ تبر شهید شدند شقایقِ دلِ ما، داغ‌دار منتظرست – بهانه‌گیر شدند و به گریه افتادند ستاره کشت خودش را، سه‌تار منتظرست – چه‌قدر پنجره بازست رو به سوی امید چه‌قدر دل‌شده‌ی بی‌قرار منتظرست …

یوم النکبت

شصت و ششمین سال‌گرد انعقاد نطفه‌ی پلیدِ خباثتی به نام اسرائیل در ارض مقدس و متبرک قدس، نکبتی است بزرگ برای ابنای بشر و آن‌ها که چون سامری در غیبت موسی، این مجسمه‌ی فساد و تباهی را ساختند و در او دمیدند و به صدائی که از او ساطع است تبرک جستند. شصت و شش …

رغائب

در هیاهوی امیال به هم ممزوج رغبتی بالاتر از نیل به هواخواهی تو و امیدی جز جلبِ میلِ تو نیست ایها العزیز ما را در این روز اول رجب و در این شبی که به نام رغائب، شبِ خواستن و برآوردن آرزوهایش نامیده‌ای، جز به روی نیکوی خود، به دیگر سو مِیلی نیست و مباد …

آرمـــــــان‌شهر

رجعت شهیدان، “اگر” نیست! “حتم” است. شهید، شهادت را برگزید تا نهال دین سیرآب شود و روزِ نوروزی که صاحب دین برگردد، عدل خداوندی اقتضا دارد که کمک حالِ امامِ موعود، مردانی آزموده و امتحان پس داده باشند. امروز شهر ما با آن‌چه آن‌ها گذاشتند و رفتند، توفیر زیادی کرده است. آن روزها، این‌همه علم …

از تو نوشتن…

این‌روزها آسان‌ترین و بی‌هزینه‌ترین کار نوشتن شعرهای عاشقانه‌ی جان‌سوز در شرح غمِ فراق توست. تو برای آمدنت محتاج بیت‌های شورانگیز نیستی که اگر بودی، با ترجیع بندهای باصلابت محتشم، تا الآن هزار بار آمده بودی شعر گفتن که شرط نیست شعر عاشقانه گفتن که شرط نیست شرط؛ شعوری است که باید برای هم‌راهی با تو …

بوی عیدی…

آموختم که؛ سمتِ تغییر در عالم از نیستی به هستی است. از شب است به روز از ظلمت است به نور از جماد است به حیات از عدم است به وجود از زمستان است به بهار و بار و برگ و شکوفه و جوانه شکوفه و جوانه و بهار در راه است… . فردا در …