شیفت شب، از ساعت ۱۲ شروع میشود تا ۶ صبح که مدیر ایرانی هتل یا معاونش بیدار شوند و مجموعه را تحویل بگیرند. کنترل و امضای برگه تردد اتوبوسهای شهری که زائران را به حرم میبرند و میآورند، تحویل گرفتن نان و میوه و سبزیِ فردا و نظارت بر تخلیهی فاضلاب هتل و رفع و …
سرویس اتوبوسهای درون شهریِ هتل به حرم و بالعکس برای حجاج ایرانی دیشب مجددا راه افتاد. برابر طرح ترافیکیای که پلیس مکه در قبل و بعد از ایام تشریق اجرا میکند، ناوگان اتوبوسی حق تردد در محدودهی حرم را ندارد و این ممنوعیت معمولا هر سال، از روز ۱۴ ام به بعد برداشته میشود. این …
شانزده سالِ پیش، وقتی عمو به طور غیر مترقبهای مسافر قبله شد، هیچ آمادگیای نداشت برای درک این فیض بزرگ. عمو که میگویم، یعنی دوستِ صمیمیِ بابا. یعنی همهی دوستان صمیمیِ بابا برای من عمو هستند و اسمشان توی گوشیام نه به اسمِ فامیل که به عنوان ذخیره شدهاند؛ عمو… .عمو جعفر. عمو محمود. عمو …
بعون الله و المِنّتِه، گاهِ ثبتنام داوطلبان نمایندگی شوراهای اسلامی شهر و روستا در واپسین دقائق دیروز، ششم فروردینِ نود و شش سر آمد و چند صد هزار تن در سر تا سر کشور داخل در ماراتُنِ نفسگیر انتخاباتی شدند که برندگانش نزدیکترین نهاد حاکمیتیِ به مردم را شکل خواهند داد. قبل از نهم اردیبهشت …
دورترین و ماندگارترین تصویر از مهدی باکری برای من، یک دستخط است؛ زیبا. و نوشته شده با رواننویس قرمز رنگ که قابش گرفتهایم بالای طاقچهی خانه، کنارِ عکسِ پدر. متنی که مهدی باکری از طرف همرزمانِ بابا، امضایش کرده به اسمِ “رهروان شهیدان اسلام و همرزمانِ شهید شرفخانلو در لشگر۳۱ عاشورا” برای تبریک و تسلیت …
یک شب آمد به خوابم. نشسته بودم سر حوض، وسط حیاط. روزها بسکه بیتابش میشدم فکر میکردم اگر بیاید به خوابم، کلی حرف دارم که برایش بزنم. کلید انداخت و در را باز کرد و از پلههای حیاط آمد پایین. یکهو همهی حرفها و غصههایم از یادم رفتند. صورتش جوان و زیباتر شده بود. آمد …
میوه در سفر، آن هم سفری که برنامهها و خورد و خوراکها و استراحتها و خواب و بیداریها نامشخص و غیر مترقبه است، از ضروریات است. مزاج را معتدل و سموم را از دفع و هضم میکند. خاصه در سفری مثل زیارت اربعین که زائر در مملکتی دیگر با عادات و رسوم غذائیای دیگر سر …
تابستانِ داغ سال هشتاد و یک، در آخرین تابستانی که دیکتاتورِ بغداد بر عراق حکم میراند، برای اولین بار زائر کربلا شدم. از لب مرز تا بغداد و تا موصل و سامرا و بلد و نجف و کربلا، هرجا که میرفتی، تصویر و مجسمه و جملات صدام بود در حالتها و اشارتهای مختلف که در …
“یک چفیه یک پلاک و یک نامه یک قابِ عکسِ کهنهی خاکآلود اینها تمامِ دار و ندارم بود… .”
در فقرهی پست قبلی معروض است که؛ هدف حقیر موجه نشان دادن پارک در زیر تابلوی پارک ممنوع نبود و نیست. غرض، عرض ارادتِ افسر جوانی بود که در ناخودآگاهش حرمت نسل جنگ را بلد شده که نگاه دارد. و بقول خواجه: هر آنکه جانب اهل وفا نگه دارد خداش در همه حال از بلا …