زلزلهی اول که شدیدتر از پسلرزههای متناوبِ بعدی بود، بعد از ظهر تکانمان داد. حوالی بیست دقیقه گذشته از سهی بعدازظهر دومِ تیرِ نود و پنج. و بعدش داستان پسلرزهها شروع شد. لا مُنقَطِع! تکانِ شدیدتر اما مال دم دمهای افطار بود. طوریکه مردم روزهشان را با لرزه باز کنند و بعد تکانهای بعدی که …
رمضان باران بهار… وه که چه صناعتی شده دلبریهای بارانِ تند حینِ روزه و روز رمضان انگار خدا وسط میهمانی دلبَریش گرفته با بندگانِ میهمان انگار سفرهی امسال مثل عرشِ خدا، بناست با آب بیامیزد؛ وَ کَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا… . +
حُسنت به اتفاقِ ملاحت، جهان گرفت… . IIIIIIII تو باز بار دادهای مثلِ همهی هزار و چهارصد و سی و چند سالی که از نزولت میگذرد. باز بهارت رسیده باز بهار، نو شده در گلستانِ همیشه سبزت باز با صد هزار جلوه برون آمدی که ما با صد هزار دیده تماشایت کنیم… باز سفره گشادهای …
#باز_نشر غروب مدینه بغایت کمال، زیباست. داخل صحن شده بودم که اذانِ اعلانِ نزدیکی وقت نماز گفته شد. درسرزمین حجاز، نیم ساعت سه ربع مانده به وقت شرعی نماز، اذانی میگویند که معروف است به اذانِ اعلان. یعنی که وقت نماز نزدیک است؛ یا ایها المومنون! بیرون مسجد، بین باب جبرییل و باب نسا جاگیر …
روی بسته بندی شالهائی که چیده بودند روی هم نوشته بود «التوبه». شال مخصوص حجاب بود. از آنها که زنهای محجبهی تُرک سر میکنند و دور تا دور سر را میپوشاند و گوشهاش را سنجاق میکنند که باز نشود. برند «التوبه» برای محصول حجاب، در کشور لائیکی مثل ترکیه، بدیع بود برایم. از فروشندهای که …
فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَیْنِهِمَا نَسِیَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَبًا + “ما هم چون موسا، وقتی به مجمع البحرین میرسیم، ماهی خود فراموش میکنیم و ماهی بحر خویش میگیرد و میرود… .”
اولین قرآنش را با اولین دستمزدی که از پدرش گرفت خرید. با اجرت گرههائی که در جان تار و پود قالیهای کارگاه پدرش زده بود. جانش به جان قرآنش بند بود. از روی آن برای جلسات شبانهی قرائتی که دوست پدرش برگزار میکرد، تکلیف هر شبش را روان میکرد که توی خواندن تپق نزند. بعدها …
بعضیهاشان انگار که دیگر هیچ صنمی با ما و دنیا ندارند. رفتهاند که رفتهاند. انگار نه انگار که روزی روزگاری پا در خاک این دنیا داشتند. “در قهقهی مستانهشان و در شادی وصولشان عند ربهم یرزقوناند…” + به هیچ صراطی مجاب نمیشوند که سری به ما و دنیا و آنچه بر سر ما میگذرد بزنند. …
شاید این آخرین تیر ترکش جبههی شیطان باشد که؛ نقطه به نقطهی سرزمینهای مؤثر و مهم و درگیر در امر شریف ظهور را با جنگی نیابتی درگیر کند تا شهر به شهر سرزمینهای شام و عراق و یمن و آناتولی با خاک یکسان شوند. شاید به این شیوه – شاید- امر مبارک و مقدس ظهور …
وَدَّ الَّذینَ کَفَروا لَو تَغفُلونَ عَن أَسلِحَتِکُم وَ أَمتِعَتِکُم فَیَمیلونَ عَلَیکُم مَیلَهً واحِدَه + کافران آرزو مىکنند که شما از جنگافزارها و ساز و برگ خود غافل شوید تا ناگهان بر شما یورش برند.