حسین، هم اسمِ من و جوانترین زائر کاروان است. همان که جای پدرش و به نیابت از او آمد و تا آخرین روز در تلاش بود که پزشک کاروان را مُجاب کند که برای پدرش جواز سفر صادر کند و نتوانست. تنومند و قد بلند و خوش سیما، از خوی که با اتوبوس راه افتادیم، …
به غیر از من، باقی حجاجی که این ایام در سرزمین وحی یکجا جمع میشوند، از نخبگان امت اسلامند. خاصه نخبهی اقتصادی و اجتماعی. اسلام در هزار و چهارصد سال پیش، وقتِ تشریعِ احکام و شرایع و واجبات و محرمات، وقتی امر فرموده که هر کسی که توانش را دارد، سالی یکبار حول محور کعبه …
بعد از پرواز پر کش و قوس و فراز و فرود و سقوطی که ما را به هر والذاریاتی بود رسانید به فرودگاه مدینه و طی تشریفات گمرکی، یکی دو ساعتی طول کشید تا برسیم هتل. یکی دو ساعت مانده به غروب. بیخوابی شب قبل و دوندگی در فرودگاههای مبدأ و مقصد و البته حین …
پروازمان رأس ساعت مقرر پرید. میگفتند طیارهای که امروز برای بردن حجاج آمده، از نوعی است که گرمی هوا و اضافگیِ وزن در پریدن و اوج گرفتنش اثر ندارد. یعنی طیارهای که روزِ قبلِ آمدنِ ما، آمده بود ارومیه برای بردن حجاج، ایرباسی بود که توان برخواستن در دمای بالای چهل درجه را با بار …
آقا اسماعیل، آرایشگری است پیرسال که از وقتی که من چشم باز کردهام و یادم میآید، مغازهاش سر گذری بود که نجاری پدربزرگم آنجا بود و ویترین و دک و پوز آرایشگاهش همانهاست که چشمِ کودکی من دیده است. بی حتا ذره و کمتر از ذرهای تغییر و اصل و فرع مغازه و اشیاء و …
شانزده سالِ پیش، وقتی عمو به طور غیر مترقبهای مسافر قبله شد، هیچ آمادگیای نداشت برای درک این فیض بزرگ. عمو که میگویم، یعنی دوستِ صمیمیِ بابا. یعنی همهی دوستان صمیمیِ بابا برای من عمو هستند و اسمشان توی گوشیام نه به اسمِ فامیل که به عنوان ذخیره شدهاند؛ عمو… .عمو جعفر. عمو محمود. عمو …
بچهسال که بودم، همیشهی خدا یکی از اجزای جیبِ پیراهنم، یک شانهی پلاستیکی بود و موی بلند و شانه کرده که برخلاف قوانین مدارسِ آن روزها بود، یکی از آرزوهای همیشگیام بود و یکی از تعارضات دائمی من و ناظم مدرسه، کوتاه کردن مو بود و این تعارض تا آخر و در هیچ مقطعی از …
هر زائر خانهی خدا که در هر کاروانی ثبتنام کند، باید قبل از سفر و برای اخذ مجوز سفر، از چند خان عبور کند. از توانائی و استطاعت مالی و موقعیتی که بگذریم، باید مشکل ممنوعالخروجی نداشته باشد، معتاد به اقسام افیون نبوده باشد و مهمتر از همه، توان و قوت جسمی برای سفرِ سختِ …
حجِ اولش را بیست سال پیش و در روزهای بهاریِ سنهی هفتاد و ششِ خورشیدی به جا آورده است. حج دوم را به سال هشتاد و یک و سومین حج را بعون الله الحی القیوم بناست که امسال به جا بیاورد؛ به نیابت از امامِ حج نکرده؛ حضرت حسنِ عسکری که درود خدا بر او …
برای من عرفه از بعدازظهری ابری شروع شد که مدیر کاروان – که درود اهل کاروان بر او بود!- امتش را جمع کرد در منتهی الیه سمت راست ِ لابی هتل که مُحرممان کند و راهیِ عرفات شویم. در عصر روز هشتم از ماه ذی الحجه الحرام سال ۱۴۳۴ یعنی چهار سال قبل. بیرون هتل، …