روزیت همان یک شُکر بوده است.

اگر سحر همین طور که خواب بودی یک باره بیدار شدی، دیدی سحر است، مُفت از چنگ نده. همان طور توی رخت خواب بگو شکر. این شُکر را هم شیرین بگو. این «شـ» را ببین توی دهان چه شیرین است، قشنگ توی دهان بگردان و بگو شُکر. بعد اگر حالش را داشتی کار دیگر کنی، …

زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس

از شهر که خارج می شوی، می رسی به یک پل که به تعداد قالب های بتنی ای که کنار هم گذاشته اند تا بشود رویش سازه را تنید، تقّه می خوری. یعنی قالب ها از روکشی که روی سازه کشیده شده چند سانتی بالاتر است و با سرعت که از رویش رد شوی تکان …

در حلقه ی رندان!

آی کجایید اعتکاف‌های مسجدِ جمعه؟ کجایید ایام البیض‌هایی که من هنوز هم از عطرتان سرمستم؟ کجایید نجواهای «یا مَن اَرجوه»؟ تضرع‌های «خابَ الوافِدونَ علی غَیرِک»؟ زمزمه‌های «یا مَن یَملِک حوائج السّائلین»؟ کجایید قنوتِ نمازهای مُهر خورده به یاسین و تبارک و توحید که آن سه شبِ میانه، هزار هزار پیچک در دلم می‌رویاند؟ کجایید زمزمه‌های …

باد بوی نام های کسان من می دهد…

می دانی! از آخرین نوبتی که به شوق دیدن تو، کفش نو کردم دو سال می گذرد! دو سال! که گذشت و سخت گذشت! بی آن که تو باشی و ببینی… می دانی! ام روز می خواهم پای افزارهایم را نو کنم. اما دل ِ دل کندن از کفش های کهنه ی خاطره انگیز ِ …

جنگ؛ جنگ اراده هاست. جنگ عزم های راسخ است!

هیچ کس – نه امام بزرگوار، نه بزرگان انقلاب – در دوران دفاع مقدس به رزمندگان نگفت که رمز «یا زهرا» براى حملاتتان بگذارید، یا سربند «یا زهرا» ببندید؛ اما هرچه که شما نگاه میکنید، در طول دوران دفاع مقدس، اسم مبارک حضرت زهرا از همه‌ى نامهاى مطهر و مبارک دیگر بیشتر مطرح است، بیشتر …

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن!

شبی که می رفت کربلا پری شان بود. لنز چشم هایش شکسته بودند. جائی را نمی دید. با خیلی ها حرفش شده بود. مانده بود به فکر ولیمه ی بعد از برگشتنش و هزار اما و اگر و تبصره ی دیگر که هیچ جور حال زیارتی برایش باقی نگذاشته بود. ترسیدم تا لب دریا برود …

هر وقت دلت تکان خورد

هر وقت دلت تکان خورد اول خوب بخند! خداست دارد با تو شوخی می کند می گوید این دل هنوز هم همین جاست و هنوز هم کوچک است هنوز هم به این جا و آن جا وابسته است خند، بخند و بفهم! بفهم که این دل را باید راه ببری همین طور که خدا آفریده …