فریاد

حالا که هشتگ تقدیر از فریادهای ظریف ب راه افتاده که (#هیچوقت_یک_ایرانی_را_تهدید_نکن) و جماعت دوره افتاده‌اند به ثناخوانیِ غیوری مرد مذاکرده کننده، ضمن تقدیر از چنین فریادی حین مذاکرات – البته اگر چنین فریادی واقعا کشیده شده باشد و اگر خبرِ منبعِ روسی راست باشد!- منتظریم که نتیجه‌ی ملموس این فریادِ احتمالی را در نتیجه‌ای …

مرد بدون درد

کاش آن مقدار که دشمن روی بازماندگان جنگ حساب باز کرد و روی منش و مسلک و نگاه‌شان سرمایه گذاشت، ما هم می‌دانستیم که زخم‌های کاریِ جنگ به این زودی‌ها خوب نمی‌شوند و می‌دانستیم زخمِ کهنه اگر سر باز کند درد جای همه چیز را می‌گیرد و درد گاهی حتا ایمان را هم می‌خورد… .

بهای بهشت

روایتی از حیات و شهادت سیدالشهدای انقلاب اسلامی، دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی. دو روز از آبانِ پُر از بارانِ سالِ ۱۳۰۷ خورشیدی گذشته، در محله‌ی لِنجان اصفهان پسری پا به دنیا گذاشت که اسمش را «سیدمحمد» گذاشتند. پدرش میرفضل‌الله حسینی بهشتی روحانی نیک نفسی بود که مردم به یُمنِ اثری که در نفَسِ حقش دیده …

کاش صاحب برسد

دوستی که عزیز است و قدرش محفوظ و البته پی‌گیر و جویای حال و آن‌روزها خرده می‌گرفت که “چرا این‌روزها ساکت‌تر شده‌ام و کم‌تر این‌جا می‌نویسم” بداند و می‌دانم که می‌داند که این‌روزها زمین و اهالیش سخت گرفتار خوداند و باید مردی از خویش برآید و کاری بکند… . باید کسی بیاید و زمین را …

غفران

ما را شده نیم پله، شده حتا به قدر یک تکان کوچک، قدر یک جابه‌جائی حرکت‌مان بده. بگذار مثل آن همه بنده‌ی خوبی که داری نمی از دریای رمضانت به تن و روح ما هم بخورد و خنکای غفران در جهنم هول‌ناکِ سوازن دنیا در جان‌مان رخنه کند… .

غواصلار

دلم هر بار یاد مظلومانِ غواصِ شهید می‌افتد، می‌گیرد. در غربت در اوج مظلومیت و سمت، با تمام سنگ‌دلی با دست‌های بسته، فرشتگانِ از آب گذشته… نمی‌دانم چه حکایت غریبی دارد آب. داستانش با موسای نبی وقتی در آب رها شد و وقتی مردمش را از آب گذراند. با یونس در بلای موج‎های سهم‌گین و …

کمی دیرتر

دارم “کمی دیرتر” را می‌خوانم. داستانِ بلندی از استاد سیدمهدی شجاعی که انتشارات خود ایشان – نیستان- منتشرش کرده است. بماند که با ارادتی که به قلم و نثر شیوای استاد داشته‌ام و کتاب را از نمایش‌گاهِ سال نود و یک خریده بودم چرا تا الآن مانده کنار کتاب‌های خوانده نشده و حالا نوبتش رسیده… …

رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس؟

یعنی آن‌قدر ذلیل و علیل شده‌اید که آبِ خوردن مردم را به زلف تحریم‌ها گره بزنید و گرو بکشید آبِ خوردن را که الا و لابد باید به هر قیمتی توافق با کدخدا انجام بشود و اگر نشود، مردم از تشنگی خواهند مُرد؟ و نه مگر که ما مردمی هستیم که امام‌مان لب تشنه شهید …